مادها بخشی از اقوام آریایی

عصر مادها

مادها بخشی از اقوام آریایی بودند كه از آغاز قرن هفتم ق.م تا پایان قرن هشتم ق.م دولتی را در ایران تاسیس نمودند.

‎آنها در عهد قدیم موسوم به آریان بودند و بعدها خود را مادی نامیدند.

‎ مورخين قلمرو مادها را به سه بخش تقسیم نموده‌اند:

 ١-ماد کوچک :شامل آذربایجان (آتروپان)

٢-مادبزرگ: شامل کردستان و نواحی مرکزی ایران

٣- مادا گیانا: شامل ولایات ری و اطراف آن.

‎مادها دارای شش قبیله مستقل و جدا از هم بودند که هنگام خطر با یکدیگر متحد می‌شدند، در قلمرو اتحادیه قبايل ماد؛  افراد جامعه به طورکلی به دامداری اشتغال داشته اما از زراعت که بر پایه آبیاری مصنوعی باشد نیز بی‌اطلاع نبودند.

‎ اگرچه مادها داراي اقتصاد شبانی بودند؛ اما طلا و نقره و مفرغ را می‌شناختند و نظام خانواده ميان آنها بر مبنای مطلقه پدر شاهی برقرار بود و سالمندترین عضو خاندان به عنوان رئیس خانواده محسوب می‌شد.

بدين ترتيب سازمان اجتماعي ماد به چهار بخش تقسيم مي‌شد:

الف)نيمانا:كوچكترين واحد سازمان اجتماعى (خانواده)

ب)ويس: خاندان و عشيره(دهكده و نقاط مسكونى)

ج)زنتو:مجموعه‌اى از اتحاديه‌‌هاى قبايل

د)دنگهو،دهيو: مجموعه‌اي بزرگتر از زنتو(در اوستا به معنى كشور)

جامعه مادها به چندین طبقه تقسیم می‌شد: نجبا، آزادمردان، مالکین اراضی، كسانی که چیزی نداشتند و در آخر بردگان. اما بايد متذكر شد، روستاییان این عصر در ایران از آزادی بیشتری نسبت به سرزمین‌های دیگر مانند بین‌النهرین و مصر بهره می‌برده‌اند.

‎مادها مدت زيادى  تابع دولت آسور بودند و بارها  پادشاهان آسور به ماد حمله کرده  و از آنجا اسيران و غنائم زیادی به پایتخت خویش مى‌بردند.

‎اسب مادی در دوران قدیم شهرتی بسزا داشته و پرورش اسب در ميان آنها از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و بنابراين  استفاده از اسب نشانه توانایی دیرینه قوم ماد و تاثير آن در تحرک جنگ بوده است و روستاییان به وسيله اسب، از  پراکندگی زیاد روستاها  کاسته و فواصل را کوتاه مى‌كردند که در نتیجه، برقراری روابط کالایی فراوانی میان مراکز روستایی و شهرک‌ها ایجاد گرديد و به قدرت اقتصادى بيشتر و سرانجام به دولت و حكومت انجاميد. آنها با بهره‌مندی از همین امتیازات بود که موفق شدند، دولت نیرومند آشور را منقرض کنند.

شاهان ماد

١-دیااکو و تاسیس دولت ماد

هرودوت نقل مى‌كند؛ ديوكس (ديااكو) که دهقان بود از جهت عدل و انصاف در میان طوايف ماد شهره شد؛  مردم در منازعات و محاکمات براى قضاوت به او رجوع مي‌كردند، بعد از چندی او از این کار به عنوان اینکه به کارهای شخصی نمی‌تواند برسد، استعفا نمود و دزدی و اغتشاش بالا گرفت و مردم نزد او جمع شده او را به پادشاهى خود برگزيدند؛   او محافظانى برای خود معین و محلی را که موسوم به اکباتان (همدان امروزى) بود برای پایتخت خود انتخاب نمود؛ البته  این شهر قبل از ديااكو بوده، ولیکن او رونق بسیارى به این شهر داد و شهر جدیدی ساخته ۷ دیوار دور آن کشید، چنانکه هر دیواری بر دیگری مشرف و دیوار درونی آخری كه ارگ و خزانه پادشاه در آن جاى داشت بر تمام دیوارهاى ديگر مسلط بود؛ همه كنگره‌هاى ارگ، رنگ طلایی داشت و كنگره‌هاى باروهاى ديگر هر يك رنگي ديگر داشت (سيمين، ارغوانى،كبود، سرخ، سياه و سفيد) اين رنگ‌آمیزی‌ها به تقليد از بابل بود (گويى در آنجا چنین رنگ‌آمیزی، علامت سیارات هفتگانه بوده است.)

ديااكو در مدت ۵۳ سال سلطنتش همه‌ی تلاش خود را مصروف  متحد کردن طوایف ماد نمود و چون باج خود را به موقع به آشور مى‌پرداخت و آشوريان مشغول مسائل و مشكلات ديگر بودند؛ بهانه‌ای برای دخالت آشورى‌ها در ماد در دوره او وجود نداشت.

٢- فرورتيش

فرورتيش (‌فرآارتس يونانى‌ها‌) پس از پدر بر تخت نشست و سیاست پدر را در  مناسبات با آسور حفظ نمود و توانست پارس‌ها را مطیع خويش سازد.

فرورتيش سازمان تازه‌اى به سپاهيان خويش بخشيد؛ به طوری که در یک سپاه، سواران، کمانداران و نیزه‌داران از یکدیگر جدا شده سازماندهى شدند. وی توانست سرکردگان پارسی را با خود همراه ساخته در جهت تثبیت قدرت و وحدت گام بردارد.

 او در طی ۲۲ سال حکمرانی خویش با توجه به پیشرفت‌های خود تصميم گرفت تا از قید آسور خلاصی یابد و دیگر به آنها باج ندهد؛ ولیکن در رويارويى با آنها سپاه چریکی مادها در مقابل قشون ورزیده و با تجربه آسور تاب نیاورد و شکست خورد و شاه در جنگ کشته شد.

هوخشتر

هوخشتر (كياكسار يونانى‌ها) از شكست و مرگ پدرش متوجه ناكارآمدي سپاهيان ماد گرديد؛ بدين‌ترتيب قشون دائمى را سازماندهى و پياده مسلح به تيروكمان و شمشير و سواره نظامى مجهز را مرتب نمود. پس از مهيا كردن چنين قشوني هوخشتر با آسوريان وارد جنگ شد و آنها را شكست داد و توانست شهر نينوا (پايتخت آسورى‌ها) را محاصره نمايد؛ اما سكاها از نبود شاه استفاده كردند و به ماد هجوم آوردند؛ هوخشتر پس از اطلاع از اين حوادث محاصره را رها نمود و به رويارويى با سكاها  پرداخت و در جنگ با آنها شكست خورد و مجبور به پذيرش شرايط آنها گرديد؛ با اين اوصاف سرزمين ماد به مدت ٢٨ سال دستخوش تاخت و تاز سكاها قرار گرفت؛ تا آنكه بالاخره هوخشتر پادشاه و سركردگان سكايى را در يك ميهمانى كشت و توانست سكاها را از ايران براند.(٦١٥ م)

در اين زمان بار ديگر هوخشتر به فكر حمله دوباره به آسور افتاد و با پادشاه بابل متحد شد و بالاخره توانست آسور را منقرض نمايد. درست چهل سال بعد از آنكه دولت عيلام به دست آسوريان منقرض شد؛ آسور خود نيز از صفحه روزگار محو گرديد.

هوخشتر در اواخر حياتش بهانه‌اي براي جنگ با ليديه (سرزميني در غرب آسياي صغير) به دست آورد؛ توضيح آنكه چند نفر سكايى كه در خدمت دولت ماد بودند چند نفر جوان مادي را كشته و به ليديه رفتند و پادشاه ليديه آليات درخواست هوخشتر را براي تحويل فراريان قبول نكرد و جنگ شروع شد.

سپاه مادي اگرچه نفراتشان زياد بود؛ وليكن سپاهيان اجيرشده يونانى و سواره‌نظام ممتاز ليديه جنگ را طولاني كردند؛ بنابراين جنگ بدون هيچ پيشرفتي شش سال طول كشيد و در سال هفتم در حين جنگ آفتاب گرفت؛ بنابراين حكيم يوناني اين كسوف را خشم خدا تعبير نمود؛ پس بخت‌النصر پادشاه ماد بين طرفين حكم شد. بنابراين رود هاليس (قزل ايرماق) سرحد دولتين گرديد و ايختويگو پسر هوخشتر با دختر پادشاه ليديه ازدواج كرد؛ هوخشتر يك سال بعد از اين رخداد؛ در حالى كه دولت ماد را در اوج اقتدار و گسترش خود قرار داده بود، درگذشت.(٥٨٤م)

ايختويگو

ايختويگو(آستياگ يونانى‌ها) پس از پدر مدت طولانى در آرامش و خوشگذرانى سلطنت كرد؛ نهايتا با حمله كورش هخامنشي حكومت و سلسله ماد پس از ١٢٨ سال منقرض گرديد.

دلايل سقوط سلسله ماد بدين شرح است:

١)رسيدن به ثروت زياد و عيش، عشرت و شادكامى و بروز فساد

٢)بيكار ماندن لشكر مادي پس از جنگ با آشور و سستي آنها

٣)تجملات دربارى و افزايش ماليات و نارضايتي مردم

٤)نزديكي اختويگو به مغان و بروز مشكلات

٥)ظهور فرماندهى بزرگ چون كورش هخامنشى و هم خون بودن او با مادى‌ها

٦)ذكاوت و هوشمندى و خصال نيكو كورش

٧)بي‌لياقتي اختويگو و نداشتن پايگاه مردمي

 ٨)ظهور دولت تازه نفس هخامنشي كه ساده بودند، با اخلاق سالم

دين مادها

از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجسته‌ای که در «قیزقاپان» از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش‌ نشان می‌دهد، برمی‌آید که مادها هم میتراپرست و آتش‌پرست بوده‌اند و اگر گفته تاریخ‌نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه «چیچست» برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی اهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند، بنابر عقیده همین محققان مغ‌ها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند، مغ‌ها بر او شوریدند و وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد.‪

در زمان مادها (یا شاید بسیار پیش ازآن) زردشت از میان ایرانیان برخاست و به دین و آئین کهنی که از زمان‌های پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. زردشت به راهنمائی مردمان پرداخت اما بزرگان و پیشوایان دین کهن با او ستیزگی کردند و زردشت ناچار از زادگاه خود که شاید سرزمین مادها یعنی آذربایجان بود به سوی خاور ایران گریخت. آنجا فرمانروائی بود ویشتاسپیا (گشتاسپ) نام، که به دین نو زردشت گروید و همه مردمان را نیز به پذیرفتن این آئین خواند. کم‌کم دین زردشت در سراسر ایران رواج یافت و شاید آخرین شاهان خاندان هخامنشی هم آن را پذیرفته بودند. این دین خاص ایرانیان بود و تا غلبه اسلام در سراسر ایران رواج داشت.

هنر مادها

‎مادها پس از استقرار در مناطق غربی ایران با تاثیرپذیری از معماری پیشرفته این مناطق به ویژه تمدن عیلام و مراکز محلی توانستند تحولى در ساختار معماری منطقه ایجاد نمایند. همچنین بر اساس یافته‌های تدفینی در منطقه زیویه (از مناطق باستانى كردستان، نزديك شهر سقز كنونى) و با توجه به سفالینه‌های کشف شده چنین به نظر می‌رسد که تاثیرات متقابلى میان مادها و دیگر اقوام ساکن در فلات ایران و سکاها وجود داشته است. این تاثیر نوعی تمایل به اشکال و موضوعات حیوانی در میان هنر اقوام یاد شده است که شکل پیشرفته آن را می‌توان بعدها در هنر هخامنشی ملاحظه کرد. آثار جالبی که از این دوره در تپه گیان نهاوند و گورستان بى، سیلک و گنجینه زیویه سقز موجود است. از عصر مادها اثر قابل توجهی در پیکره‌سازی به دست نیامده است. گفتنی است به دلیل کوتاهی عمر تمدن ماد آثار چندانی از هنر آن دوره کشف نشده است و برخی از آثار کشف شده نیز به مناطق تاریخی هخامنشی و یا ادوار بعدى مربوط است.

‎فلزکاری مادها

‎یکی از هنرهای برجسته مادها فلزکاری بوده است تا جایی که در عهد پارسیان، سرزمین ماد مهمترین مرکز صنایع طلاکاری محسوب می‌شد که این نکته از کتیبه گلی که در شوش یافته شده، مشهود است. در این لوحه، داریوش شاه هخامنشی، می‌گوید زرگرانی که طلا کاری کرده‌اند، مادی و مصرى بوده‌اند. مهم‌ترین آثار به دست آمده از مادها را می‌توان در گنجینه جیحون گنجینه زیویه و آثار طلایی آن شناخت.

‎گنجینه زیویه را سرآغاز هنر فلزکاری ماد و هخامنشی می‌دانند. جام طلایی حسنلو مارلیک و کلاردشت هم، که مربوط به همین دوره‌اند، از ویژگی‌های خاص فلزکاری به شمار می‌آیند .گنجینه جیحون در این دوره متاثر از هنر اورارتو است. ارتباط فلزکاری مادها با اقوام بومی لرستان را در پیکره‌های کوچک مفرغی بز که از همدان به دست آمده می‌توان مشاهده کرد. تاثیر فلزکاری ماد تا قفقاز و فريژيه (غرب ترکیه امروزی‌) گسترش یافت و شیوه ساخت فلزکاری آنان را تحت تاثیر قرار داد.

معمارى مادها

‎مادها به شیوه ساختمان‌سازی‌های عظیم آشنا بودند و در این دوران با استفاده از ستون آثاری را پدید آوردند. بناهای عمارت‌نشین صفه ای در بالای تپه و گوردخمه‌های سنگی از مهم‌ترین آثار معماری ماد به شمار می‌آید. آثار معماری مکشوفه در کاوش‌های باستان‌شناسی ایران در محوطه هگمتانه یا اکباتان شامل برج و حصار و بناهای عظیم خشتی می‌شود و خبر از یک شهر یا دژ باستانی می‌دهد. شهر دارای حصار خشتی است که بدنه خارجی آن با گچ اندود شده است. شهر باستانی مکشوفه از لحاظ معماری و نیز از لحاظ تاسیسات دفاعی و حفاظتی، دارای ویژگی‌هایی است که در نوع خود بی نظیر است.

‎گوردخمه‌ها نیز از آثار شاخص معماری ماد به شمار می‌آیند، معماری دخمه از دوره مادها شروع شده و تا دوره هخامنشی ادامه داشته (‌نقش رستم) یکی از ویژگی‌های دخمه‌های سنگی، ایوان طاق‌دار و ستون‌هايى است که در دهانه دخمه دیده می‌شود. این آرامگاه‌های صخره‌ای منسوب به مادها گوردخمه «دا و دختر» در فهلیان فارس دارای نیم ستون است. از ديگر مقابر دخمه سنگی که به «آرامگاه‌های مادی» معروفند و می‌توان به «دخمه فخریگاه در مهاباد»، «دخمه شیرین و فرهاد در نزدیکی صحنه( استان کرمانشاه)، دكان داود در نزديكى سرپل‌ذهاب، آخور رستم در جنوب تخت جمشید، قيزقاپان (به معنی رباینده دختر) در خاک کردستان عراق (سلیمانیه)، مقابر دخمه‌‌ای روستای اسحق‌وند در نزدیکی کرمانشاه و مقابر دخمه‌اى خورزن در شرق همدان اشاره کرد. بارزترین نمود نقش برجسته مادی بر پیشانی این گوردخمه‌ها دیده می‌شود. اين نقش برجسته‌ها بیشتر مفهوم تدفینی داشته‌اند و معمولاً فردى مادی را در حالت نیایش روبروی آتش و يا در حالت به دست گرفتن برسم (ترکه گیاهی مقدس) نشان می‌دهد، علاوه بر اين در استان همدان در نزديكي ملاير با حفاري انجام شده در «تپه نوشي جان» نمونه‌اي از معماري جالب دوران ماد كشف شد كه آثار ساختمان اين تپه شامل آتشگاه، تالار ستون‌دار، معبدمركزي، اتاق‌ها، انبارها، تونل، حصار و دژ است.

‎از دیگر بقایای آثار معماری مادها در غرب ایران تپه بزرگی به نام «گودین» نزدیک کنگاور در کرمانشاه است، از محوطه‌هاى نوشیجان و گودین و باباجانی بقاياى آتشدان به دست آمده است. اما کهن‌ترین شواهد باستان‌شناسی نیایش در مقابل آتش در فضای بسته متعلق به نوشیجان تپه است.

‎در مجموع باید اظهار داشت آثار چندان سالم و پابرجایی از زمان مادها به دست نیامده است. اما همین نمونه‌ها مقدمه طرح آتشکده‌ها و کاخ‌ها، با نقشه چلیپایی (صلیبی) و طاق ضربی ( طاقى که با آجر و ملات به صورت دو قوس اجرا می‌شود که در یک نقطه تلاقی می‌کنند) عصر ساسانی هستند که به شاخص‌های معماری ایران بدل می‌شوند.

‎خط در زمان مادها

‎ مادها با اقتباس خط میخی از عیلامی‌ها و آشوری‌ها، آن را از صورت نموداری و آهنگی به شکل الفبایی در آوردند. اگرچه تاکنون کتیبه یا نوشته‌ای از مادها به دست نیامده، ولی از بررسی کتیبه‌های میخی دوران هخامنشی در تخت جمشید و نقش رستم این مطلب به خوبی روشن می‌شود. زيرا كتیبه‌ها به سه زبان پارسی، عیلامی و آشورى نوشته شده و از میان اين خطوط، خط میخی پارسی ساده‌تر از دو خط دیگر است.

‎پوشاک مادها

‎مادها لباسى شامل نیم تنه، پیراهن آستین کوتاه تا زانو داشته‌اند و پوست حیواناتی مانند گوسفند و یا بز بر شانه چپ خود می‌آویختند. آنها موهای خود را با نوار سرخ می‌بستند و کلاه بلندی به نام «تیار» بر سر می‌گذاشتند و خنجر یا شمشیری کوتاه(اكيناس) به کمر می‌بستند. اقوام ماد به علت زندگی در مناطق کوهستانی به پوشیدن پوشاک مناسب با جغرافیای محل روی می‌آوردند که برای سوارکاری هم مناسب بود. مردان قبای کوتاه جلو بسته با آستین تنگ و یقه ساده می‌پوشیدند و شلوار تنگ رکاب‌دار با تزئینات قلاب‌دوزی به پا می‌کردند و کمربند چرمی بر کمر می‌بستند. كفش چرمي يك تكه‌اى را مانند جوراب به پا می‌کشیدند (کفش چوموش در شمال کشور به پای‌پوش مادها شباهت زیادی دارد) و در زمستان چکمه‌های ساق بلندی به پا می‌کردند. به پیراهن مادها «سارا پیس» مى‌گفتند.

‎موسیقی مادها

‎با توجه به آثار بر جای مانده می‌توان دریافت که موسیقی مبتنی بر گات‌های زرتشت‌، یا به تعبیر دیگر موسیقی «گاهانى» در دوره ماد رواج داشته و تا به امروز به حیات خود ادامه داده است و می‌توان گفت که سرچشمه اصلی موسیقی ایران و موسیقی مذهبی و نیایشی بوده است. وجود نقش برجسته چنگ‌نوازان در کوه‌های مالمیر بختیاری متعلق به اواخر سده هشتم پیش از میلاد، یکی از معدود آثاری است که رواج موسیقی در دوران آریایی‌ها (هند و ایرانی‌ها) را نشان می‌دهد.

‎با آنچه ذکر شد می‌توان چنین نتیجه گرفت که مهمترین عملکرد مادها، جذب هنرهای منطقه و تلفیق آن با میراث فرهنگی خود و تنظیم و انتقال آن به هنر هخامنشی بوده است.

منابع:

١)پیرنیا، حسن. ایران قديم. انتشارات اساطير .١٣٧٣

٢)دیاکونوف، میخایلوویچ، تاريخ ماد،ترجمه: كريم كشاورز، انتشارات علمى و فرهنگي، ١٣٧٦

٣)دیاکونوف، میخایلوویچ، تاريخ ايران باستان، ترجمه: روحى ارباب، انتشارات علمى و فرهنگي، ١٣٨٦

٤)هوار، كلمان، ايران و تمدن ايراني، انتشارات اميركبير، ١٣٧٥

٥)گيرشمن، رومن، ترجمه محمد معين ايران از آغاز تا اسلام، انتشارات علمي و فرهنگي، ١٣٧٦

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *