اين جشن به مناسبت گراميداشت صفت پاك و ارزشمند «سپنته آرمئيتي» از سوي ايرانيان برگزار ميگردد. «سپنته آرمئيتي» يا سپندارمذ يا اسفند امروزي، نام چهارمين امشاسپند و نام پنجمين روز هر ماه است كه در نقش مادري خود، نگهبان زمين شناخته ميشود. در پنجمين روز از اسفندماه، به دليل برخي از ويژگيهاي مشترك زمين با زن، اين روز به نام «زن» و«زمين» نامگذاري شده است. از آن جهت كه زمين همه موجودات را چون مادري در دامان پرمهر خود پناه ميدهد و چه زشت و چه زيبا همه را به يك چشم نگاه ميكند، از اين رو نماد عشق و باروري است و از آنجا كه زنان به مانند زمين در زندگي انسان نقش باروري دارند، اين جشن براي زنان برگزار ميشود.
در باور ايرانيان باستان«سپندارمذ» فرشته و ايزد بانوي اسفند ماه است و در عالم مينوي نشانهي مهر، بردباري و تواضع اهورامزدا است و روي زمين، فرشته موكل بر زمين پاک و زن درستكار است. به اين سبب او را مونث و دختر اهورامزدا دانستهاند. او موظف است زمين را خرم و پاك و بارور نگاهداري کند. به اين جهت هر كس به كشت و كار و آباداني بپردازد، خشنودي سپندارمذ را فراهم كرده است. در اساطير آمده است كه اين فرشته بود كه براي «آرش کمانگير» تير حاضر كرد و وي را امر كرد كه براي تعيين مرز ايران و توران كماني برگزيند.
در كتابهاي مربوط به دين زرتشتيان آمده است: «سپنته آرمئيتي، فروزهاي است با ويژگيهاي زنانه و مادرانه يعني مهر و عشق بيپايان و تواضع و فروتني كه به راستي زمين نمادي نيكو بر آن است.»
اين واژه يكي از فروزههاي اهورايي است كه انسان نيز ميتواند آن را در خود پرورش دهد. در اين روز مادران از فرزندان خود و زنان از مردان پيشكشهايي دريافت ميكنند و زنان نيكوكار، پاكدامن و پرهيزگار مورد تشويق قرار ميگيرند.
اسفندگان به نام روز «زن» در كتاب ابوريحان بيروني هم آمده است و در زمانهاي گذشته در اين روز زنان كار خانه را تعطيل ميكردند و اداره امور منزل بر عهده مردان بود. به همين جهت اين روز را «جشن مزدگيران» ميگفتند و مردان به زنان مزد يا هديه ميدادند، در اين روز معمولا اهالي منزل زودتر از خواب برميخيزند و خانه را آب و جارو ميكنند. بر پاشنههاي در منزل، آويشن ميريزند و با پختن آش و سيروگ (نان مخصوص زرتشتي) اين جشن را برگزار ميكنند.
نياكان ما زن را از نيكيها و نعمتهاي جهاني ميشمردند و زن را دارای حرمت و عزت بسيار میدانستند، در ايران باستان زن با مرد از نظر حقوق اجتماعي و قانون مدني كاملا برابر بوده است. لوحههاي كشف شده در تخت جمشيد نشان از انجام فعاليتهاي اجتماعي و معماري زنان در كنار مردان دارد كه در ازاي كارشان كارمزدي معين دريافت ميكردهاند. تاريخ نشان ميدهد، زنان حتي در جنگاوري و دلاوري در كنار مردان به نگهباني مرزهاي ايران زمين مشاركت داشتهاند. دلاوري گردآفريد و تهمينه و فرنگيس و گردويه و پانتهآ و رودابه و بسياري ديگر، در تاريخ حماسي ايران معروف است.
اين جشن باشكوه در تقويم ايران باستان ٥ اسفند بوده است، اما در تقويم كنوني ٢٩ بهمن ميباشد. ضمن احترام به هر دو تقويم چه نیکوست که از ٢٩ بهمن تا ٥ اسفند را هفته عشق ايراني، آريايي نامگذاري كنيم.
اما شوربختانه مدتي است مردم برگزاري جشنها و مناسبتهاي بيگانه را در ميان يكديگر ترويج ميدهند و براي روز عشق، جشن بيگانه ولنتاين را برگزار ميكنند. در حالي كه جشن سپندارمذگان ايراني، در مقايسه از لحاظ قدمت، در ٢٠ سده ق.م و ولنتاين در ٣ سده ق. م قدمت دارد، در نتيجه جشن عشق ايرانيان بسيار كهنتر از ولنتاين غربي است. اما چرا با بودن چنين روزي در تاريخ سرزمين عزيزمان سراغ جشنهاي بيگانگان ميرويم؟
چه خوب است كه ايرانيان اصيل با اطلاعرساني اين رسم بيگانه را ترك كنند و هفته عشق ايراني را كه براي احترام به زن و قدرشناسي از اوست به جايگاه اصلي خويش بازگردانند.