ملکمخان یکی از نخستین اندیشمندان حوزه سیاست است که ایدههای ترقیخواهانه درباره زنان، جنسیت و مسائل دیگر را مطرح کرد. او تلاش داشت تا فلسفه غربی را با فرهنگ ایرانی بیامیزد و نشان داد که میتوان فرهنگ محلی (ایرانی، فارسی) نوینی را پدید آورد، بیآنکه به فرهنگ پیشین خیانتی صورت گیرد. اگرچه او در کوتاهمدت موفق نبود اما توانست آگاهیرسانی کند و هوشیاری را برانگیزد که در نهایت به انقلاب مشروطه انجامید. اندیشههای او در زمینه حق زنان در جامعه ایران، پس از مرگ او به ثمر نشست. میتوان گفت که بسیاری از دیدگاههای او در زمینه زنان، در چارچوب فکری روشنفکران قرن نوزدهم شکل گرفته بود که در آن آموزش مهمترین عامل مدرنیته و توسعه شناخته میشد. ملکمخان هموطنانش را تشویق و ترغیب میکرد که در مساله آموزش زنان بکوشند زیرا زنان نخستین آموزگاران کودکان هستند و آموزش زنان به معنای اصلاح و توسعه جامعه است.
برای نمونه ملکمخان، از زنان با عنوان «فرشتگان بشریت» یاد میکرد و به این ترتیب از زنان و تواناییهایشان جنسیتزدایی میکرد. بهترین ابزاری که ملکمخان برای گسترش عقایدش در اختیار داشت، نوشتههایش بودند. روزنامه «قانون» و «کتابچه غیبی یا دفتر تنظیمات» راه را برای انقلاب مشروطه هموار کردند. در عین حال او از اصطلاحاتی استفاده کرد که شاید امروزه اغراقآمیز و خشمآلود به نظر بیایند، به عنوان مثال او در روزنامه قانون نوشت که زنانی ایرانی باید با مشعلهای افروخته در مسیر قانون قدم بردارند. اما اینگونه نوشتار در ابتدای قرن در داخل و خارج از ایران معمول بود. ملکمخان در روزنامه قانون درباره حق زنان مینویسد که زنان ایرانی در انسانیت جلوتر از مردان ایرانی هستند، زیرا آنها فوائد انسانیت را درک کردهاند در حالیکه مردان از آن بیخبرند. او اضافه میکند که زنان در جنبش انسانیت شرکت کردهاند و «مشکل ما این است که حاکم تعیین میکنیم، بدون قانون؛ سرتیپ معزول می کنیم، بدون قانون؛ بندگان خدا را به حبس می کشیم، بدون قانون؛ شکم پاره میکنیم، بدون قانون؛ مالیات میگیریم، بدون قانون و…» .
او همه بدبختیهای ایران را در نبود قانون میداند.