دکتر کورش سالاری در گفت‌و‌گو با ره‌آوردمهر: بقای ایران زمین متکی به حفظ آیین‌ها و جشن‌های کهن است

بقای ایران زمین متکی به حفظ آیین‌ها و جشن‌های کهن است

جشن‌ها یکی از مظاهر تمدن و ویژگی‌های فرهنگی نزد هر ملتی است که در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی- اجتماعی نقش بسزایی دارد. نحوه‌ی برگزاری این جشن‌ها و فلسفه‌ی آنها، جلوه‌ای از اعتقادات، باورها و فرهنگ مردمان یک سرزمین است. همه ملت‌ها، قوم‌ها، ایل‌ها و در همه سرزمین‌ها، روزهایی از سال را جشن می‌گیرند. در ایران باستان جشن‌های متعدد با فلسفه و حکمت خاص و در زمانی مشخص از سال با مراسم مخصوص برگزار می‌شد. بسیاری از این جشن‌ها در فرهنگ امروز مردم ایران هنوز پا برجاست. شناخت آیین‌های سنتی که همواره جنبه ملی- مذهبی داشته است به عنوان یک عامل در جهت تثبیت هویت ملی نقش بسزایی دارد. در واقع اين آيين‌ها  نه تنها كيستي ما را تعيين مي‌كنند، بلكه عادت‌ها را نيز ايجاد مي‌كنند و اين عادت‌ها هستند كه تعيين‌كننده نحوه زندگي انسان‌ها هستند.

دکتر کورش سالاری، دانش‌آموخته رشته‌ی تاریخ، فرهیخته صاحبنظری است که در زمینه‌ی معرفی آیین‌ها و جشن‌های کهن ایران به فعالیت مشغول است. دو دهه از خدمت دکتر سالاری به فرهنگ و تاریخ کشورمان در قالب پژوهش و تدریس می‌گذرد و کتاب‌ها و مقاله‌های زیادی را در این زمینه منتشر نموده‌اند.

کتاب‌های بسیاری در زمینه کمک آموزشی و دو کتابِ «جانی که از دست دادم» و «برای تو که دیگر نیستی» با مضمون دل‌نوشته‌ از ایشان به چاپ رسیده است.

دکتر سالاری در ابتدای راه و از اردیبهشت 97 با ره‌آوردمهر همراه شد و صفحات تاریخی ماهنامه جانی تازه گرفت و اکنون در هر شماره تاریخ پر فراز و نشیب کشور عزیزمان را در صفحه «عبور از تاریخ ایران» به قلم ایشان می‌خوانیم.  در طول این مدت حاصل پژوهش‌های فرهنگی و تاریخی دکتر کورش سالاری در قالب سه کتاب با نام‌های «تاریخ اساطیری ایران»، «جشن‌های کهن ایران زمین» و «نوروز میراث کهن ایران زمین» نیز در انتشارات ره‌آوردمهر به چاپ رسید و راهی بازار نشر شد.

دکتر کورش سالاری با مهر بی‌حد با ره‌آوردمهر به گفت‌و‌گو نشست و از تلاش‌های ستودنی خویش در زمینه تاریخ و فرهنگ کشور عزیزمان ایران با ما سخن گفت، مهر بورزید و با ما همراه باشید.

دکتر یکی از سوال‌هایی که بیشتر کتاب‌های تاریخ ما در دوران تحصیل به آن می‌پرداختند این بود، «چرا تاریخ می‌خوانیم؟»، پاسخ شما به این سوال چیست؟

درود بر شما و خوانندگان ارجمندتان

مطالعه تاریخ نشان می‌دهد که مردم پیش از ما چگونه زندگی کرده‌اند؛ این مطالعه منجر به راهنمایی ما در زندگی می‌شود. از جمله برای جوانان؛ که آنها را زودتر از معمول به سطح عصر خویش می‌رساند، پنجره‌ها را بر روی آنها می‌گشاید و به آنها اجازه می‌دهد تا عواملی را که در جهان آنها حاکم بوده است و هنوز هست را بهتر بشناسند و آنچه را درخور ترک و طرد است از آنچه شایسته‌ی حفظ و نگهداریست تمیز دهند.

یک فایده عمده تاریخ اینست که به انسان کمک می‌کند تا خود را بشناسد. خود را از دیگران تمیز دهد و با مقایسه احوال دیگران انگیزه‌ها و اسرار نهفته‌ی رفتار خویش را – چنانکه هست و چنانکه باید باشد – دریابد. انسان در ضمن مطالعه‌ی تاریخ در طی بررسی احوال کسانی که اهل نظر یا اهل عمل بوده‌اند، بهتر می‌تواند رسالت خود را ارزیابی کند و در ارتباط با دیگران حق خویش و مسوولیت خویش را بشناسد.

در واقع تاریخ تجربه گذشته را به تجربه کنونی ما می‌افزاید و زندگی ما را پرمایه‌تر می‌کند. تکیه بر تجارب گذشته غالبا اخذ تصمیم را در زندگی روزانه آسان می‌کند.

لطفا بفرمایید چه انگیزه‌ای سبب شد تا تصمیم به پژوهش در زمینه تاریخ اساطیری ایران و جشن‌های کهن ایران زمین بگیرید؟

به نظر می‌رسد در اوضاع کنونی برای همبستگی و شکل‌گیری روح جمعی در سرزمین ایران تقویت ناسیونالیسم ایرانی امری حیاتی باشد؛ عامل شکل‌دهنده این ناسیونالیسم مجموعه‌ای از عوامل افسانه‌ای، اساطیری یا تاریخی ایران است؛ امری که متاسفانه دهه‌هاست که به آن توجه نشده است.

بدینسان من بر آن شدم به پژوهش‌هایی بپردازم که مرتبط با اساطیر و جشن‌های کهن ایران هستند و متاسفانه بسیاری از آنها بی‌اطلاعند؛ خصوصا که شناخت فرهنگ و تمدن ایران بدون مطالعه اساطیر و آیین‌های ایران باستان ممکن نیست، ناگفته نماند در واقع نسل امروز تا حد زیادی مسوولیت خود در قبال نسل‌ها‌ی آینده را فراموش کرده است. یکی از این مسوولیتهای خطیر امروز ما حفظ میراث فرهنگی و انتقال آن به نسل‌های آینده است و لازمه آن محافظت از؛ آثار ملموس (مثل بناهای باستانی و تاریخی) و غیرمملوس (مثل آیین‌ها و مراسم‌ها) که در واقع سرمایه‌های ارزشمند یك ملت و كشور محسوب می‌شوند كه در گذر زمان دست به دست شده و اكنون در اختیار ما قرار گرفته است.

* آیا به نظر شما جامعه‌ی امروز ما به احیای جشن‌های باستانی نیازمند است؟

موقعیت خاص جغرافیایی ایران در طول تاریخ سبب تنوع و کثرت آیین‌ها و آداب و رسوم آن شده است، اين تنوع و تکثر عناصر فرهنگی یک ملت و جامعه را شكل مي‌دهد و  سبب غنای فرهنگی جامعه می‌شود. در دوران معاصر که جوامع مختلف با بحران‌های متعددی از جمله بحران هویت، نحوه تعامل و مواجهه با دیگری، تعامل یا تضارب فرهنگ‌ها و… روبرو هستند، بررسي، شناخت و بازگشت به آیین‌ها و آداب و رسوم سنتی و فولکلوریک؛ علاوه بر اینکه یکی از راه‌های حفظ هویت فرهنگی است، ظرفیتی در اختیار اندیشمندان قرار می‌دهد تا ضمن بازبینی و بررسی عناصر و مؤلفه‌های موجود در فرهنگ خود، پاسخ‌ها و ظرفیت‌های موجود در آن را برای مفاهمه با سایر ملت‌ها بیابند. فراموش نکنیم که بقای ایران زمین متکی به حفظ این آیین‌هاست.

برگزاری جشن‌های مختلف در طول سال چه تاثیری بر روابط و پیوندهای اجتماعی در ایران داشت؟

واژه‌ی جشن از لغت «یسن» اوستایی به یادگار مانده که به معنی ستایش کردن است؛ بنابراین هدف از برگزاری جشن‌ها در ایران باستان، گردهمایی و اتحاد مردم و به تبع آن سرور و شادی مردم و خدمت‌رسانی و بخشش به زیردستان و تهیدستان و خلاصه ستایش پروردگار یکتا بوده است. همان‌طور که می‌دانیم، ما بیش از ۵۰ جشن کهن در این سرزمین داشته‌ایم که این جشن‌ها نشان‌دهنده‌ی فرهنگ، نوع زندگی، خلق و خو، فلسفه‌ی حیات و در کل جهان‌بینی ایرانیان است. وقتی در تاریخ بسیاری از کشورها نظر می‌اندازیم، می‌بینیم که آنان با تهاجم‌های مختلف دچار تغییرات چشمگیر و حتی نابودی شده‌اند، اما ایران پس از هر تهاجمی چون ققنوس افسانه‌ای برخاسته و به اصل خود بازگشته و توانسته محکم به حیات خویش ادامه دهد و همه‌ی این مسائل ریشه در آیین‌هایی دارد که باعث اتحاد ایرانیان در طی سالیان متمادی شده است.

دکتر جشن چهارشنبه‌سوری تبدیل به میدان جنگ شده است و به نظر شما راهکار برگرداندن این جشن به جایگاه اصلی خود چیست؟

شوربختانه از برگزاری آداب اصیل چهارشنبه‌سوری فقط اسمی باقی مانده و متاسفانه چهارشنبه‌سوری فرصتی شده برای اینکه جوان‌ها دور هم جمع شوند و از این فرصت استفاده کنند برای کسب شادی. اما اینکه خیابان‌ها و گذرها تبدیل به میدان جنگ و توپخانه و قورخانه بشود، واقعا چهارشنبه‌سوری نیست.

نکته مهمی که در ادامه باید اضافه کنم این است که چهارشنبه‌سوری یک جشن اسلامی و زرتشتی هم نیست؛ بلکه جشن غیردینی است. نه فقط چهارشنبه‌سوری که حتی جشن سده و نوروز هم در دین اسلام و دین زرتشتی به رسمیت شناخته نشده است. حال چرا این جشن باشکوه با آداب خاص خود  به تعبیر شما تبدیل به روزی خطرناک شده است؟

به نظر می‌رسد ؛پس از انقلاب ۵۷ با دخالت حکومت و مخالفتش با برگزاری چهارشنبه‌سوری که در بعضی محافل به خرافه تعبیر شد؛ به روش‌های مختلف این موضوع جنبه سیاسی و حکومتی هم پیدا کرد. یعنی عده‌ای با حضور در این مراسم و تقویت آن مراسم نوعی دهن‌کجی به حکومت را هم می‌توانستند تجربه کنند و مخالفت سیاسی خودشان را از این طریق ابراز کنند. مجموعه این جریان‌های تودرتو ما را امروز با وضعیتی روبه‌رو کرده که یک مراسم عادی اجتماعی که می‌توانست موجب سرور و شادی شود به انواع و اقسام مسایل ما را مبتلا کرده و ما به جای لذت؛ از آن رنج می‌بریم…

این مسائل منفی؛ که در این سال‌ها متاسفانه بیشتر شده به دلیل حکومتی شدن این جشن است. حکومت از بالا می‌خواهد یک فرهنگ خاصی را غالب کند و فرهنگ‌های دیگر را از بین ببرد. خب این به طور طبیعی باعث واکنش افراد جامعه می‌شود.

غیر از مسئله سیاسی شدن می‌شود به تغییرات دیگری هم که این مراسم در طول زمان پیدا کرده توجه کرد؛ به طوری که این آیین هم از محتوای خودش خالی شده و فقط آن نمادهای اجرایی آن باقی مانده و چنین اتفاقی بسیار طبیعی است.

همانطور که برای خیلی از مسلمانان؛ محرم فقط آن جنبه‌های آیینی و نمادینش باقی مانده و از محتوای اصلی؛ تهی شده. از طرف دیگر از نظر اجتماعی‌ هم ایران تغییرات مهمی پیدا کرده. به طوری که این جشن؛ از شکل یک جشن یا تفریح یا آیین خانوادگی محلی به یک امر شهری تبدیل شده. چون قبلا این مسئله یعنی مراسم چهارشنبه‌سوری عمدتا در محله صورت می‌گرفت؛ بخشی که در فضای سرباز بود و بخشی که بعدا به خانه منتقل می‌شد… ولی الان بحث عمده‌اش به دلیل اینکه محلات بافتشان را از دست داده‌اند و بافت محله‌ای تضعیف شده، این مراسم به یک مراسم شهری تبدیل شده و همینطور مقدار زیادی از مراسم به فضای سرباز و بیرون از خانه منتقل شده و برای همین هم با آتش بازی شدید‌تر شده، انفجار و ترقه و نارنجک و انواع و اقسام چیزهایی که کم از بمب ندارد…

راه حل این تغییرات آموزش است…

دادن آموزش و بیان فلسفه چهارشنبه‌سوری برای عموم خصوصا دانش‌آموزان برای دوری جستن از رفتارهای پرخطر در چهارشنبه‌سوری، گرچه ممكن است كه این رفتار در نسل‌های بزرگتر چندان موثر نباشد اما به طور حتم در كاهش این آسیب در بین دانش‌آموزان بسیار موثر خواهد بود.

اگر بخواهیم جشن‌های کهنی را که در طی یک سال در سراسر ایران برگزار می‌شد، به ترتیب اهمیت نام ببریم، چگونه است؟

در ایران باستان جشن‌های زیادی برگزار می‌شد که هر یک از آنها دارای فلسفه و حکمت خاصی بود و در موقعی مشخص از سال برگزار می‌شد و مراسم مخصوص به خود را داشت و بسیاری از آنها در فرهنگ امروز مردم ایران هنوز پا برجاست

جشن‌هایی که در طول سال برگزار می‌شدند، راهی برای دستیابی به روحی قوی، با ایمان، شاداب و سالم بودند. مردم با شرکت در این جشن‌ها خستگی را از روان‌ خویش دور می‌کردند و به آن شادابی و تازگی می‌بخشیدند.

از میان این جشن‌ها نوروز بزرگ به عنوان اعتدال بهاری و مهرگان اعتدال پاییزی و جشن شب چله(یلدا) و جشن سده از مهم‌ترین جشن‌های یکساله ایرانیان باستان بوده است.

جشن  بزرگ نوروز را در پیش داریم، تازه‌ترین کتاب شما «نوروز میراث کهن ایران زمین» است، به نظر شما چرا جشن نوروز در گذر زمان حفظ شد و تا امروز محکم و استوار باقی ماند، اما جشن‌های دیگری همچون مهرگان و سده و… به مرور زمان کمرنگ شد؟

به نظر من تقارن نوروز با رخدادهای مهم، سبب ماندگاری این جشن شد. جشن نوروز نخستین روز بهار و مصادف با آغاز سال جدید است؛ نوروز از دیرباز برای ایرانیان یادآور و آغازگر تمدن و دور شدن از زندگی ابتدایی بوده است، در نوروز رستاخیر طبیعت رخ می‌دهد و همه‌ی کشتزارها سبز می‌شود و ایرانیان آن را بسیار ارج می‌نهند. یکی از دلایل مهم در ماندگاری نوروز بزرگ، پس از یورش اعراب این است که آنها بیش از هر چیز برای دست یافتن به اهداف سیاسی خود و جلب مشارکت و همکاری ایرانیان کارآمد در دستگاه خلافت، با برپایی مراسم نوروز مخالفتی نداشتند و با تسامح رفتار می‌کردند؛ البته تاثیر دریافت هدایا و خوشگذرانی رایج، در پذیرش نوروز بیشتر بوده است و تقارن زمانی مسائل دیگر در اسلام و نوروز باعث ایرانی و اسلامی شدن آن شد. می‌توان گفت نوروز بزرگ با خون ایرانیان عجین است و هیچ یک از یورش‌ها و تهدیدها نتوانسته سبب فراموشی این جشن شود، بلکه گرمتر و پابرجاتر شده است.

لطفا برای خوانندگان فرهیخته «ره‌آوردمهر» از اثر یا آثار بعدی خود نیز بفرمایید تا مخاطبین فرهیخته ما بدانند باید منتظر چه اثر خواندنی از شما باشند؟

در میان بزرگان ایرانی علاقه من به اشو زرتشت به عنوان کسی که نام گرامی و سپند  ایران را در پهنه گیتی پرآوازه گردانید، بسیار زیاد است.

زرتشت؛ پاكيزه مردى بود نویددهنده امید؛ كه درى از خرمى و خجستگي را، از فرهى و روشن رهى بر جهانيان گشود؛ هم او بود فرستاده روشنايى و پيك دانايى  و با ديوان و دروندان(دروغ گويان ) دشمن.

زرتشت خورشيد بود و جاودانه، بيگانه با تاريكى، رخشان و پرتوافشان، مي‌افروخت و آموزه‌هایش جهان را روشنايى بخشيد؛ به گونه‌اي كه از پس هزاران سال، همچنان مي‌درخشد…

درباره این شخصیت برجسته سال‌هاست در حال پژوهش هستم و به امید خدا  کتابی با نام «چنین بود زرتشت» پیرامون زندگی و تاثیر او در دوره‌های مختلف تاریخی در دست تالیف دارم.

با سپاس از زمانی که به ره‌آوردمهر اختصاص دادید، پیشاپیش سالی سرشار از تندرستی و شادی و امید برای شما آرزومندیم. نوروزتان پیروز.

سپاس از تلاش شما و همه همکارانتان در موسسه ره‌آوردمهر برای اعتلای فرهنگ ایران، سال نو را به شما و همه خوانندگان ارجمندتان پیشاپیش تبریک می‌گویم.

پاینده باد ایران

دیدگاه‌

سحر

من ستایشگر اندیشه و سخاوت در بیان دانش و آگاهی شما استاد گرانقدر و فرهیخته هستم که هر بار چهره ی جدیدی از تاریخ ایران زمین را بر من روشن میسازند. ممنونم از حضور ارزشمندتان🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻مانا و پایدار باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *