دکتر ژاله آموزگار در مراسم بزرگداشت دکتر زهره زرشناس: سختی‌های زندگی او را از پیشرفت باز نداشت

هفتصدودومین شب از شب‌های بخارا 23 مهرماه 1402 به بزرگداشت دکتر زهره زرشناس و رونمایی از ویژه‌نامه‌ نشریه‌ فروهر اختصاص داشت. این مراسم با همکاری انجمن ایران‌شناسی، انتشارات فروهر و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، ژاله آموزگار،  پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبان‌های باستانی در این نشست گفت: سختی‌های زندگی او را از پیشرفت باز نداشت، این عبارت سرآغاز مقاله‌ای است که من در سال 1392 در ارج‌نامه دکتر زهره زرشناس نگاشتم و با همین عبارت گفتار امروزم را آغاز می‌کنم. تعداد قابل توجه مقالات علمی و ارزنده به فارسی و انگلیسی، کتاب‌های سودمند و کاربردی، سخنرانی‌های پربار در محافل ایرانی و بین‌المللی، راهنمایی تعداد بسیاری رساله‌های دانشجویی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری و قبول مسئولیت‌های پردردسر اجرایی که در کارنامه دکترزهره زرشناس جای دارد، بهترین شاهد برای عبارتی است که گفتارم را با آن آغاز کردم. بخصوص اگر درگیری‌های جسمانی ایشان را هم به این فهرست بیفزاییم که چگونه سرسختانه در برابر این ناراحتی‌ها مقاومت کرد و حتی یک دم به شانه خالی کردن از زیر مسئولیت‌ها نیندیشید.

استاد آموزگار افزود: همیشه خوشرو و مهربان بود. بر هیچ دانشجویی خشم نگرفتند و با راهنمایی‌های دلسوزانه تا آنجا که می‌توانستند راه پیشرفت آنان را با صحه صدر ‌گشودند. آشنایی من با ایشان قدمتی نزدیک به پنجاه سال دارد. از زمانی که دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران آغاز کردند و تا پایان مرحله اخذ دکتری. اگر حافظه‌ام درست یاری کرده باشد، در همان زمان که رساله کارشناسی ارشدشان را با من می‌گذراندند باردار دخترشان آناهیتا بودند و همین آناهیتا در سال‌های بعد در دوره کارشناسی ارشد دانشجوی من بود و من با خوشرویی می‌گفتم امیدوارم فرزند ایشان را هم بعدها در کلاسم ببینم. من خوشبختانه چند نمونه اینچنینی از تعلیم به دو نسل مادر و فرزند را در کارنامه آموزشی خودم دارم و به آن می‌بالم.

ایشان بیان کرد: خانم دکتر زرشناس نمونه یک بانوی موفق است. می‌دانم و خوب هم می‌دانم که در مسیر زندگی در کنار ملایمات، ناملایمات فراوانی هست. ولی به قول یکی از دوستان هنرمندم اطرافیان زیاد مشتاق شنیدن غمنامه‌ها و رنجنامه‌های ما نیستند. اما هنر رویارویی منطقی ما در قبال گرفتاری‌ها و ناسازگاری‌ها و مهارت ما را در یافتن راه‌حل و بیرون آمدن از باتلاق‌ها تحسین می‌کنند. زهره زرشناس شایسته این تحسین است. چون در برابر ناملایمات دوام آورد و به دنبال راه‌حل بود نه به دنبال تسلیم و من این شهامت ایشان را ارج می‌نهم. یکی دیگر از ویژگی‌های وی از نظر من احساس احترام و حق‌شناسی است که همیشه نسبت به استادانش داشته و دارد. بزرگش نخوانند اهل خرد /که نام بزرگان به زشتی برد. زهره زرشناس همیشه با ارج نهادن به استادانش به نیکی از آنها یاد می‌کند. در راستای همین ویژگی ایشان با احترام و حق‌شناسی تمام دنباله‌رو استاد دانشمندشان روانشاد دکتر بدرالزمان قریب شدند و تخصص ایشان را در مطالعات زبان‌های ایران بزرگ و بخصوص زبان سغدی دنبال کردند و می‌کنند و از متخصصان بنام این رشته شدند. چنین گرایشی در مطالعات ایرانی بهانه‌ای می‌شود که من به گستره فرهنگ ایرانی اشاره کنم که همیشه مورد توجه و دغدغه خاطرم بوده است. البته فراموش نکنید توجه به گستره فرهنگی و زبانی و هنری در جوامع زمانی اصیل و مورد پذیرش است که از سیطره سیاست و تعصب به دور باشد. من وقتی به فرهنگ ایرانی می‌اندیشم، پرنده خیالم تنها در چهارچوب مرزهای سیاسی این گربه دوست‌داشتنی آرام نمی‌گیرد. من با بلندپروازی به گستره غنی و عمیق و پربار فرهنگی فکر می‌کنم که در شرق و شمال شرق این سرزمین تا سیردریا و آمودریا یعنی سیحون و جیحون پیش می‌رود و خراسان بزرگ را درمی‌نوردد. که سرزمین‌هایی چون سغد و خوارزم در درون آن جای دارد. به دره یغنابی می‌اندیشم که زبان یغنابی که بازمانده زبان سغدی است، بر زبان گویشوران آن جاری شده است.

دکتر ژاله آموزگار در ادامه گفت: دریاچه اورال که فرسنگ‌ها از مرزهای سیاسی ما به دور است، تجسم می‌کنم که خاطره مهاجرت دیرینه اجداد آریایی ما را دارد. در شمال به دشت‌های اوراسیایی می‌رسیم که یک دنیا فرهنگ ایرانی را در عمق خاک‌هایش جای داده است. دوست جوانی از هم‌رشته‌های ما از ناحیه اوراسیا در جنوب روسیه دیدار کرده بود و به چنان نشانه‌هایی از زبان و فرهنگ سکایی برخورد کرده بود و وام‌واژه‌هایی از زبان اوستایی را در نام رودها و کوهپایه‌ها یافته بود که برای من شگفت‌آور بود. مصرا از او خواستم تا این ریزنشانه‌ها را در مقاله‌ای منتشر کند تا باز به خود یادآور شویم که مرز زبان و فرهنگ ورای مرزهای سیاسی است. جلوتر می‌رویم به حوالی قفقاز می‌رسیم و با چشم‌های موشکافانه ردپای فرهنگ را می‌بینیم. از کناره‌های میان‌رودان می‌گذریم و سپس در جنوب فرهنگ ایرانی را در کناره‌های خلیج فارس و دریای عمان که زنده است، می‌بینیم. ادامه آن را در بلوچستان و در مرزهای هند و پاکستان مشاهده می‌کنیم. مرزهایی قرار دادیم که  در این گستره بزرگ دیوارهایی هستند که پری‌رویان زیبای فرهنگ ایرانی تاب مستوری را در محدوده آن ندارند و از روزن‌ها به پرواز در می‌آیند و به قول زنده‌یاد مهرداد بهار فرهنگ حصار نمی‌پذیرد پس اگر دانشمندان و ایران‌شناسان ما در کنار زبان‌های اوستایی پارسی باستان، پهلوی، پارتی که متعلق به محدوده فعلی ایران هستند به زبان‌های شرقی ایرانی همچون خوارزمی و ختنی و بلخی و… و بخصوص زبان سغدی که تخصص دوست ما زهره زرشناس است، می‌پردازند، همگی از فرهنگ ایران بزرگ سخن به میان می‌آورند که همه اینها را در آغوش گرم خود جای داده است.

این پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبان‌های باستانی افزود: این نه ادعای برتری است و نه ادعای تمدنی، این نشانی از دوستی‌ها، همسانی‌ها، همزبانی‌ها و هم فرهنگی‌هاست، فارغ از مسائل سیاسی و خودبزرگ‌بینی. کاش همه مردم جهان همدیگر را دوست بدارند و بر روی هم شمشیری نکشند. من در رویاهایم به معجزه بزرگی فکر می‌کنم که با پایمردی فرهنگ و هنر کینه‌ها به محبت تبدیل شوند و جنگ‌ها به آشتی.

از فرهنگ غنی و پربار ایران بزرگی نباید غافل شد که به طور مساوی به همه اقوامی که در این محدوده بزرگ جای دارند، تعلق دارد. برای خانم دکتر زرشناس که با پژوهش‌های ارزنده‌شان مرزهای سیاسی را به کنارزدند و به دوردست‌ها رفتند و به بخش دیگری از فرهنگ ما پرداختند، دست‌مریزاد می‌گویم، تحسین‌شان می‌کنم. این افتخار گوارای وجودشان باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *