حمیدرضا شعبانی، مدرس بین‌المللی صداسازی و آواز در گفت و گو با ره‌آوردمهر:/ به امید روزی که هر فردی با صدای خویش سخن بگوید…

حمیدرضا شعبانی، مدرس بین‌المللی صداسازی و آواز

گفت‌و‌گو از :گلبهار آذرمهر

حمیدرضا شعبانی، مدرس بین‌المللی صداسازی و آواز، در تهران متولد شد. از کودکی به موسیقی و مخصوصا آواز علاقه داشت و خودش می‌گوید: «اولین باری که رؤیای خوانندگی در ذهنم شکل گرفت، حدود ۱۰ سال داشتم که دایی‌ام آهنگی از استاد شجریان به من هدیه دادند:

«در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی/ خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی…»

از آن پس، شور خوانندگی در او فروننشست و در کنار فراگیری آواز، نواختن پیانو را هم آغاز کرد. در سال ۱۳۸۷ برای تحصیل در رشته خوانندگی اپرا، به ایتالیا رفت و در سال ۱۳۹۲ از دانشگاه بولزانو فارغ‌التحصیل شد. او بیش از ۵۰ اجرای بین‌المللی را در کارنامه هنری خویش دارد. حمیدرضا شعبانی در مسابقه آواز تئاتر منتی‌کیاری و همچنین در آزمون ورودی اپرای دن‌جوانی و مسابقه خوانندگی جاکومو گوئلفی، نفر برگزیده شده است. این هنرمند موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین خواننده فیلم از فستیوال بین‌المللی فیلم ریموسیکاتزیونه شده و در سال ۱۳۹۲، در تالار وحدت تهران، برای اجرای نقش «زاراسترو» در اپرای فلوت سحرآمیز، به روی صحنه رفته است.

شعبانی در سال ۱۳۹۵، با هدف خدمت به سرزمین مادری، به ایران بازگشت و در همان سال، کتاب «سه روح صدا» را با همراهی دکتر سهراب علی‌گودرزی، از زبان ایتالیایی به فارسی برگرداند. چاپ دوم این کتاب، با ویرایش جدید در سال ۱۳۹۸ انتشار یافت.

وی از آن زمان، بی‌وقفه، به آموزش صداسازی پرداخته است و ۷۵ سمینار آموزشی رایگان با عنوان «رویداد صدا»، با هدف آگاهی‌بخشی و ارائه نگرش درست در هنر خوانندگی، در تهران و برخی شهرهای بزرگ دیگر، برگزار کرده است. مکتب صداسازی حمیدرضا شعبانی، با عنوان (صدای سالم) یا «Voce Sana» به ثبت جهانی رسیده است، وی تاکنون شاگردان زیادی را پرورش داده است. ره‌آوردمهر در شاهراه زندگی این شماره با این هنرمند خوب کشور عزیزمان به گفت‌و‌گو نشست، مهر بورزید و با ما همراه باشید.

کمی درباره صداسازی و اهمیت ‌آن توضیح دهید.

صداسازی و سلفژ، دو مهارتی هستند که حتی در همین کشور خودمان هم، سال‌هاست در جامعه هنری رواج دارند. سلفژ در بسیاری جاها، به خوبی تدریس می‌شود اما صداسازی، در کنار آن، تقریباً، وجود ندارد.

صداسازی، تربیت رفتارهای عضلانی ـ صوتی ماست، البته با نگاه ویژه‌ای که ما به نقش فیزیک افراد در کیفیت تولید صدا داریم. به هر گونه‌ای که افراد بخواهند از صدایشان استفاده کنند، چه در دوبله، چه در تئاتر، چه در بازیگری و چه در خوانندگی، اول باید صداسازی کنند؛ یعنی باید عضلات صوتی و به تبع آن، رفتارهای عضلانی ـ صوتی خود را پرورش دهند. بدین‌ترتیب، با کمک کردن به حنجره، افسار صدای خود را به دست می‌گیرند و بر آن مسلط می‌شوند.

به باور من، صدا، پدیده‌ای عضلانی است و هر فعالیت عضلانی، قابل پرورش است. بر اساس این نگاه، من مکتبی را در دنیا ثبت کرده‌ام به نام «صدای سالم». صدای سالم، صدای بدون فشار است که از هنگام تولد تا حدود دو سالگی، آن را تجربه کرده‌ایم ـ البته اگر ضعف یا بیماری مادرزادی، برای تولید صدا نداشته باشیم ـ . در دو سال اول زندگی، همه ما، بر اساس «شعور فیزیکی» خود، رفتار می‌کنیم اما از دو سالگی، کم‌کم از شعور فیزیکی جدا می‌شویم و وارد دنیای «شعور اجتماعی» می‌شویم. اینجاست که بایدها و نبایدها شروع می‌شوند و ما برای انجام بیشتر کارها، باید پسندِ جامعه و اطرافیان خود را در نظر بگیریم. این قوانین نانوشته روابط انسانی و اجتماعی، در ذهن ما آرشیوهایی درست می‌کنند که از آن پس، به طور ناخودآگاه، رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند؛ به بیان دیگر، کنش‌های ما، از صافی این قوانین، رد می‌شوند و این امر، باعث می‌شود که دیگر در انجام کارها، رهایی کامل نداشته باشیم و دچار انقباض‌های فیزیکی متعدد شویم. این انقباض‌ها که عضلات صوتی را هم درگیر می‌کنند، باعث ایجاد فشار در صدا می‌شوند؛ پس برای دستیابی به صدای بی‌فشار یا همان صدای سالم، ابتدا باید به سراغ انقباض‌های فیزیکی برویم و آنها را تا حد ممکن، کاهش دهیم؛ اما از آنجا که بیشتر آموزش‌های صداسازی، در حیطه شعور اجتماعی صورت می‌گیرند، معمولاً بی‌ثمرند و به همین دلیل است که این همه صداهای پرفشار می‌شنویم یا شنیده‌ایم که متأسفانه بعضی از معلمان به شاگردان خود گفته‌اند که «صدای شما خوب نیست» یا «شما توانایی خواننده شدن را ندارید». در حالی که زشتی یا زیبایی صدا، بی‌معناست؛ زیرا هر کس، در هر جای دنیا، بنا به سلیقه خودش و نیز، سلیقه رایج زمانه‌اش، از صدایی خوشش می‌آید یا صدایی را دوست ندارد.

آیا مکتب «صدای سالم» که شما آن را ثبت جهانی کردهاید، برای مردم کشورهای دیگر هم کاربردی است؟

بله، زیرا اگر می‌بینید تکنیک‌های آوازی، در جاهای مختلف دنیا، با هم تفاوت دارند به دلیل تفاوت زبان‌هاست. هر زبانی، موسیقی خود و گردش‌ها و رفتارهای عضلانی خاص خودش را دارد؛ اما در مجموع، همه آدم‌ها، به هر زبانی که سخن بگویند، نیازمند پرورش عضلات صوتی خود هستند.

آیا مکتب صداسازی شما، صرفاً یک نظریه است یا به صورت عملی هم کاربرد دارد؟

در این روش آموزشی، فقط یک جلسه، تئوری است و در بقیه جلسات، تمرین‌هایی عملی، که ابداع خود من است، برای رفع انقباض‌های فیزیکی ارائه می‌شود. تاکنون بیش از هزار هنرجو در مکتب صداسازی من آموزش دیده‌اند و به جرأت می‌توانم بگویم که بالای نود درصد ایشان، به نتیجه مطلوب خود، یعنی استفاده درست از صدایشان، رسیده‌اند. بسیاری از آنها، خوانندگی می‌کنند. بازخوردهای بسیار خوبی از شاگردانِ صداپیشه یا بازیگر خود گرفته‌ام و حتی افرادی که تنها برای علاقه شخصی در این راه گام نهاده‌اند، از تأثیر چشمگیری که در نوع نگاه ایشان به زندگی رخ داده است و از تحول فردی خود در دیگر جنبه‌های زندگی، سخن می‌گویند.

آیا کسانی که از کودکی آواز میخواندهاند و به قول دیگران، صدایشان خوب است، هم به پرورش صدای خود نیاز دارند؟

دلایل مختلفی برای پرورش صدا، وجود دارد. یکی از آنها این است که به صدایی که در عصر ما زیبا خوانده می‌شود، برسیم. توضیح این‌که، در هر زمانه‌ای، چند جور صدای محدود وجود دارد که پسندِ بیشتر مردم آن زمان است و در اصطلاح عام، به آنها «صدای زیبا» گفته می‌شود. اما دلیل عمده پرورش صدا، این است که صدای ما همیشه سالم بماند؛ چرا که صدا، چیزی نیست که ما برای مدت محدودی بخواهیم از آن استفاده کنیم و بعد در طاقچه بگذاریم تا کنسرت بعدی یا اجرای بعدی؛ چنان که بارها دیده یا شنیده‌ایم که خوانندگان، پس از اجرای کنسرت، به دلیل فشاری که به حنجره خود وارد کرده‌اند، تا مدت‌ها دچار گرفتگی شده‌اند یا پیش از کنسرت از آمپول‌های شل‌کننده عضلات استفاده کرده‌اند. این بدان معناست که اراده‌ای بر صدای خود نداریم و زیبایی آن، نوسانی است: یک روز خوب است و یک روز، بد. یک روز می‌توانیم بخوانیم و یک روز نمی‌توانیم. اما اگر با تمرین‌های درست، مسیر درست صوتی را بشناسیم، می‌توانیم بر صدای خود سوار باشیم و به جای نوسان، صدایی یکپارچه و البته، «باورپذیر» داشته باشیم. پس برای این‌که اجرای درستی داشته باشیم و به صدای خود آسیب وارد نکنیم، نیاز است که آن را پرورش دهیم. خواه برای اجرای یک کنسرت باشد یا یک نمایش یا گویندگی یا مجری‌گری یا حتی در سخن گفتن روزمره؛ به ویژه که امروزه، بسیاری از پیام‌های تلفنی ما، به صورت ضبط صدا، رد و بدل می‌شود و من بارها شنیده‌ام که افراد می‌گویند چون از صدای خودمان خوشمان نمی‌آید، پیام صوتی نمی‌گذاریم.

منظور از صدای باورپذیر چیست؟

من این اصطلاح را معمولاً درباره آن دسته از هنرجویانم به کار می‌برم که کارگردان تئاتر، یا مدیر برنامه یا آهنگساز و غیره، به ایشان گفته‌اند، صدای بم زیباتر است یا صدای زیر، دلنشین نیست و با این قبیل نظریه‌پردازی‌های غیرعلمی، علاوه بر این‌که سلیقه خود را بر ایشان تحمیل کرده‌اند، آنها را از مسیر صوتی درست خود نیز خارج کرده‌اند یا به اصطلاح، کاری کرده‌اند که خودشان نباشند.

حدود دویست سال پیش، آهنگسازانی چون موتسارت و دیگر بزرگان، صدای آدم‌ها را به انواعی تقسیم‌بندی کرده‌اند و بر هر نوع، نامی نهاده‌اند. بر این اساس در نوشتن اپراها و نمایشنامه‌های خود، برای نقش‌های گوناگون از انواع گوناگون صدا، بهره برده‌اند. مثلاً برای یک جوان عاشق، صدای زیر مردانه را مناسب دیده‌اند یا برای یک دختر عاشق، صدای تیز زنانه را. برای نقش فرمانده لشکر یا پادشاه، مردانی که صدای بم داشتند را انتخاب می‌کردند و به همین ترتیب برای نقش خدمتکار، صدایی متناسب با آن نقش، در نظر گرفته می‌شده است. این تقسیم‌بندی‌ها به این دلیل است که ویژگی‌ها و گستره صدای هر کسی، بر اساس ویژگی‌های اندام اوست و نمی‌شود به کسی که صدای بم دارد، بگوییم: «صدای خود را زیر کن!» یا برعکس. این کار، آسیب جدی به صدای شخص وارد می‌کند و نه علمی است و نه حرفه‌ای. متأسفانه، امروزه در کشور ما، به ویژه در بازیگری تئاتر، این اشکال، به فراوانی دیده می‌شود. بارها، شنیده‌ام که کارگردانی، از بازیگران زن خود می‌خواهد که صدای خود را بم کنند و این باور غلط را که صدای بم زنان، زیباتر از صدای تیز آنان است، رواج داده‌اند. در حالی که بم یا زیر بودن صدای هر فرد، جزء خصوصیات آن فرد است و هرگز نمی‌توان آن را نقص شمرد یا نشانه برتری کسی بر دیگری دانست؛ پس به جای این کار باید برای هر فرد، نقشی را در نظر گرفت که به کاراکتر صوتی آن فرد نزدیک‌تر است؛ نه این‌که چون فلان بازیگر، مشهورتر است، برای نقشی انتخاب شود و سپس از او بخواهند که صدای خود را متناسب با نقش، بم یا تیز کند. در کمال تأسف باید بگویم که بسیاری از بازیگران این روزهای ما، به دلیل همین ندانستن‌ها، به صدای خود آسیب‌های غیرقابل جبرانی زده‌اند. این امر، همان باورپذیری صداست. صدایی باورپذیر است که با ویژگی‌های اندام و فیزیک دارنده صدا، در هماهنگی کامل باشد و بتواند احساسات واقعی آن شخصیت را به مخاطب انتقال دهد.

نقد شما به آموزش صداسازی رایج در ایران چیست؟

مهم‌ترین نقد، به نظر من، شناخت غلط یا ناقص مربیان آواز از بدن انسان است که منجر به درخواست‌های ناممکن از هنرجویان می‌شود؛ برای نمونه، برخی از جملات رایج در آموزش صداسازی عبارتند از: «از دیافراگمت استفاده کن!» یا «صدا را بینداز در کاسه سرت!». در حالی که دیافراگم، عضوی است که ما هیچ اراده‌ای بر آن نداریم و مثل این است که بگوییم: «کمی کلیه‌ات را به مرکز بدن ببر» یا «پانکراس را بیار بالا!»، چنین اموری در اراده ما نیست. من در مکتب صداسازی خود، هنرجویان را از طرفی با اندام‌هایی که به طور مستقیم در تولید صدا نقش دارند و در اراده ما هستند، آشنا می‌کنم و از سوی دیگر، شرکت‌کنندگان، اطلاعات مفیدی درباره اندام‌هایی که به طور غیرمستقیم در تولید صدا نقش دارند و ما اختیار آنها را نداریم، به دست می‌آورند.

انتقاد دیگری که به شیوه‌های آموزش صداسازی در ایران وارد است، ارائه تمرین‌های غیرعملی است. به گونه‌ای که بارها از مراجعان خود شنیده‌ام که: «فلان استاد به من گفته است «صدایت را بینداز در کاسه سرت!» و من هر بار از ایشان پرسیده‌ام «چگونه؟» فقط برایم آواز خوانده‌اند و تمرینی که به صورت کاربردی من را موفق به انجام این کار کند، آموزش نداده‌اند.»

مکتب صداسازی حمیدرضا شعبانی، با عنوان (صدای سالم) یا «Voce Sana» به ثبت جهانی رسیده است
حمیدرضا شعبانی، مدرس بین‌المللی صداسازی و آواز

هدف شما از برگزاری سمینارهای «رویداد صدا» نیز در همین راستاست؟

بله. زمانی که از ایتالیا بازگشتم، متوجه ضعف آموزش صداسازی در ایران شدم و از همان روزها، برای خود یک مسؤولیت اجتماعی تعریف کردم مبنی بر این‌که در جلساتی رایگان، به پرسش‌های مردم درباره صداسازی و آواز، پاسخ دهم. این انگیزه، سنگ بنای سمینارهای رایگانِ «رویداد صدا» شد که در ابتدا، به صورت گردهمایی در کافه‌های شهر تهران، برگزار شد اما اندکی بعد، با اقبال گسترده مردم، این جلسات به سالن‌های دانشگاه‌های تهران و اصفهان و شیراز رسید و با پیشنهاد و همکاری صمیمانه مسؤولان فرهنگسرای نیاوران، چندین بار هم در آنجا برگزار شد و هفتاد و پنجمین «رویداد صدا» نیز، در اسفند 1400، در کاخ نیاوران برگزار شد.

و سخن آخر

امیدوارم روزی برسد که هر فرد، با صدای خودش و بدون فشار سخن بگوید یا آواز بخواند. زیرا رسیدن به این مهم، نوید جامعه‌ای آگاه و شاداب را می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *