استاد رضا شعبانی، چهره ماندگار تاریخ در گفت‌و‌گو با ره‌آوردمهر: نوروز بزرگترین جشن در تاریخ ایران است / برای تمام ایرانیان پیام شادمانی و شادباش دارم

استاد رضا شعبانی، چهره ماندگار تاریخ در گفت‌و‌گو با ره‌آوردمهر
استاد رضا شعبانی، چهره ماندگار تاریخ در گفت‌و‌گو با ره‌آوردمهر

دکتر رضا شعبانی، پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه شهید بهشتی و چهره ماندگار رشته تاریخ در سال 1389 مهر ورزید و با ره‌آوردمهر در ویژه‌نامه نوروز به گفت‌و‌گو نشست که در ادامه می‌خوانیم:

استاد از تاریخچه و دیرینگی جشن نوروز برایمان بفرمایید.

کتابی با عنوان «آداب و رسوم نوروز» نوشته‌ام که در آن توضیحات تفصیلی در خصوص نوروز بیان شده است. این کتاب در حدود 23 سال پیش نوشته شده و به چاپ‌های مکرر رسیده است. ایرانی‌ها در گذر زمان مردمی شاد، دل‌زنده و متکی به طبیعت بودند. کشور ما این‌گونه بود که مردم به درآمدهایی که از کدیمین و عرق جبین به دست می‌آوردند، اتکا داشتند. 60 درصد مردم کشاورز، 30 درصد گله‌دار و چوپان و 8درصد شهرنشین بودند، سکان عقلی جامعه در دست شهرنشینان بود. در ایران نصف نیمه‌ای که برایمان باقی مانده است، مردم در یک چهارم وطن خویش نمی‌توانستند زندگی کنند، چون کویر بود. یک سوم ایران هم گله‌دار بودند و معاش عشایری داشتند و در حدود 60 درصد مردم در زمین‌های کشاورزی انواع مختلف محصولات را می‌کاشتند و از نعمت لایزال عنایات خداوندی برخوردار بودند. آن بزرگوارانی که با طبیعت سروکار داشتند، به طبیعت بسیار علاقه‌مند بودند، مردم به دلیل نیازی که به طبیعت داشتند، طبیعت‌گرا بودند. این افراد در فصول مختلف سال و یا حتی روزهای گوناگون سال از خودشان و تلاش‌هایشان تجلیل می‌کردند. سعی می‌کردند به نحوی حق‌گذار زحمات بزرگترهایشان باشند، کسانی که قبل از آنها کار کرده بودند. سعی می‌کردند این حق‌شناسی را به بچه‌هایشان نیز یاد بدهند و هم اینکه خودشان از دستاوردهایشان حظ ببرند. به همین دلیل در ایران قدیم هر 30 روز از ماه نامی داشت. که 12 تا از این نام‌ها، نام 12 ماه سال نیز هست.

ابونصر فراهی سجستانی می‌گوید:

ز فروردین چو بگذشتی مه اردیبهشت آید            بمان خرداد و تیر آنگاه مردادت همی ‌آید

پس از شهریور و مهر و آبان و آذر و دی، دان                  که بر بهمن جز اسفندارمذ، ماهی نیفزاید

هر روزی از ماه که بر سال انطباق پیدا می‌کرد، آن را جشن می‌گرفتند.  

توجه به این نکته ضروری است که ایرانی‌ها تنها مردمی هستند که نامشان به این اعتبار که برای خودشان جشن تولد می‌گرفتند، بر جای مانده است. خیلی مهم است که ما بدانیم ایرانی‌ها در طول تاریخ به شادی بسیار اهمیت می‌دادند.

همچنین افسانه‌ها و داستان‌هایی داشتند، مثلا داستان مربوط به روز پیدایش آتش که در تاریخ بشر یک اتفاق فوق‌العاده‌ای است. کشف آتش در شاهنامه این‌گونه بیان شده است:

یکی روز شاه جهان سوی کوه/گذر کرد با چند کس هم‌گروه

پدید آمد از دور چیزی دراز/سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز

دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون/ز دود دهانش جهان تیره‌گون

نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ/گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ

به زور کیانی رهانید دست/جهان‌سوز مار از جهان‌جوی جست

بر آمد به سنگ گران سنگ خرد/همان و همین سنگ بشکست گرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ/دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

نشد مار کشته ولیکن ز راز/از این طبع سنگ آتش آمد فراز

جهاندار پیش جهان آفرین/نیایش همی کرد و خواند آفرین

که او را فروغی چنین هدیه داد/همین آتش آنگاه قبله نهاد

بگفتا فروغی است این ایزدی/پرستید باید اگر بخردی

شب آمد بر افروخت آتش چو کوه/همان شاه در گرد او با گروه

یکی جشن کرد آن شب و باده خْوَرد/سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار/بسی باد چون او دگر شهریار

کز آباد کردن جهان شاد کرد/جهانی به نیکی از او یاد کرد

اسم جشن پیدایش آتش را سده گذاشتند. چقدر در فرهنگ ایرانی سده که پنجاه روز قبل از نوروز برگزار می‌شود، ستایش شده است. یا جشن مهرگان که در گذشته دهم بهمن برگزار می‌شد و اکنون به این دلیل که شش ماه نخست سال سی‌و‌یک روزه است، شانزدهم مهر ماه برگزار می‌شود. جشن مهرگان، جشن خرمن بود. بعد از جمع‌آوری محصول جشن می‌گرفتند.

در ادامه می‌رسیم به جشن چهارشنبه‌سوری که جشن بزرگداشت آتش است. سپس جشن نوروز فرا می‌رسید که طلیعه سال پر برکت بوده است. نوروز بی‌اندازه ستایش می‌شد.

نوروز روزی بود که مردم عامی و دانی با هم آشتی می‌کردند. بزرگترها سراغ کوچک‌ترها را می‌گرفتند. کوچک‌ترها به دیدار بزرگترها می‌رفتند. بزرگی فقط به پول نبود بلکه به عقل و خرد و موهای سفید نیز بود.

پشتوانه نوروز زمستان و سرما و طلیعه آن باران و هوای خوب بود. پشتوانه نوروز سرسبزی و خرمی و گل بود. نوروز بزرگترین جشن در تاریخ ایران بود و که و مه از مردم در آن شرکت داشتند. اگر دو نفر بر سر تقسیم آب و یا هر چیز دیگری در طول سال برخوردی نامتجانس با هم داشتند، نوروز مجال و فرصتی برای آشتی و عرض ارادت به یکدیگر بود.

حتی دربار سلاطین نیز نوروز را عظیم جشن می‌گرفتند. این جشن، پردامنه و وسیع برگزار می‌شد. برگزاری آن مانند روغن‌کاری چرخ‌های زندگی انسان‌ها بود. پادشاهان هم یک هفته نوروز خاص و عام داشتند. نوروز به صورت جشنی عمومی و طولانی برگزار می‌شد. این جشن تا روز سیزدهم هر سال تداوم داشت.

در مناطق مولد خودم، روستای صمغ‌آباد از روستاهای قزوین که پیوسته به طالقان است، مردم جشن سیزده بدر را 25 فروردین برگزار می‌کردند. در برخی از نقاط ایران نیز جشن سیزده بدر روز نوزدهم فروردین برگزار می‌شد. یعنی ماه را طولانی‌تر می‌کردند تا از برکات هوای تمیز و زندگی سالم برخورداری یابند. نوروز جشن شگرفی بوده است که مردم را به هم پیوند می‌داد.

اعراب که نوروز نداشتند اما وقتی با ما ارتباط پیدا کردند، متوجه شدند که ایرانی‌ها چقدر به دنبال خیر و برکت و صفا و فرهی و شادی هستند. بنابراین از خلفای اموی و عباسی به بعد آنها هم ایرانی شدند و خودشان را با شادمانی هم آواز و همراه کردند.

در نوروز مردم از انواع مختلف داده‌های خودشان و خوراکی خاصی که در اختیار داشتند، استفاده می‌کردند. مردم در روستاها گروه گروه به دیدار بزرگان و حتی انسان‌های متوسط‌الحال می‌رفتند و به آنها سرمی‌زدند. همه را از مهر و محبت و انسانیت خود آگاه می‌کردند. خصوصا به کسانی که در طول سال با مشکلی روبه‌رو شده بودند، محبت می‌کردند.

شرح کاملی از آداب و رسوم نوروز در کتابی که نوشته‌ام بیان شده است. نوروز همیشه در تاریخ ایران برقرار بوده است. از عهد صفویه به این سو، دولت ملی یعنی از 907 هجری قمری که بیش از 500 سال از آن می‌گذرد، ایرانی‌ها نوروز را علنی کردند و از آن برخورداری دارند. خارجی‌ها هم در این چند قرن که به ایران آمدند، برگزاری نوروز را دیده‌اند و در ستایش نوروز بسیار گفته‌اند.

نوروز به نوعی تخلیه گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها و سنگینی‌های روزگار بود. در نوروز همه اینها را پشت سر می‌گذاشتند و عموما لباس و کفش نو می‌پوشیدند و سعی داشتند در حسن خلق و روابط ‌انسانی معقول‌تر، جاافتاده‌تر، دلنشین‌تر و دوستانه‌تر رفتار کنند.   

ذات نوروز در کنار همه جشن‌هایی که ملت‌های دیگر دارند، مشخص است. دنیای غرب مأخذ چیزهای دیگری است. حتی چینی‌ها که حدود یک ماه و نیم قبل از ما سال نو آنها شروع می‌شود و یا پیروان مذاهب محترم دیگر که انواع جشن‌ها را برای خودشان دارند به نسبت نوروز که برخاسته از طبیعت است،؟؟؟

در بهار و نوروز آسمان گشاده‌دستی نشان می‌دهد، ایرانیان زندگی طبیعی را بسیار ستایش می‌کردند و هر خانواده‌ای یکی دو گوسفند نگه می‌داشتند و از گوشت و شیرشان استفاده می‌کرد. یعنی ایرانیان از یک جامعه بسیار خودآراسته و خوددفاع به تعبیر آن روزگار برخورداری داشتند.

در شعر هیچ شاعر ایرانی نیست که به موضوع‌های اجتماعی پرداخته باشد اما به نوروز اشارتی نداشته باشد. از همان داستان چهارشنبه‌سوری تا آن پنج شب آخر سال که کبیسه می‌گفتند، عقیده ایرانیان این بود که ارواح طیبه گذشتگانشان برای دیدن بازماندگانشان می‌آیند و اگر ببینند اینها خوشبخت هستند، شاد می‌شوند و برمی‌گردند و بقیه سال را در جایگاه‌های ابدی خودشان می‌مانند. 

در نوروز مردم بهترین لباس‌هایشان را می‌پوشیدند، بهترین غذا را می‌‌پختند، بهترین معاشرت‌ها را داشتند، غم‌ها را فراموش می‌کردند، شادی‌ها را تجدید می‌کردند و زندگی از سر گرفته می‌شد.

چیزی که الان این‌ همه تبلیغ برای آن انجام می‌شود که بهتر زندگی کنید، اعتماد به نفستان بیشتر باشد، زندگی را دوست داشته باشید، همدیگر را دوست داشته باشید، برای همدیگر خوبی بخواهید. اگر بخواهیم بسیاری از اینها را بشماریم، بیش از  صد فقره در نوروز می‌گنجد و ایرانی‌ها از دیرباز به آن رسیده بودند. ما از کهن‌ترین ایام یعنی از هزاره دوم قبل از میلاد مکتوباتی داریم، در اوستا در ستایش نوروز بسیار گفته شده است. مردی مثل ابوریحان بیرونی، مردی که در ستایش او بسیار گفته‌اند و جهان اسلام و تمدن ایران و اسلام باید به وجود او فخر کند که بی‌مانند است، در ستایش نوروز بسیار گفته است. خیام که نوروزنامه دارد. یا بسیاری کسان دیگر که در ستایش نوروز سخن گفته‌اند و در ستایش خرد جاودانه ایرانیان کم نگذاشتند.

استاد چه پیام نوروزی برای مردم ایران دارید؟ 

برای تمام ایرانیان پیام شادمانی و شادباش دارم. ایرانیان کهن‌ترین مردم عالم هستند و نشان می‌دهد که چقدر فهم بالایی دارند. در بین تمام حوادثی که در تاریخ پیش آمده و در بین تمام ملت‌های عالم جوامع ایرانی فقط در همین محدوده فلات ایران نبوده بلکه از سرتاسر خطه وسیعی که از منطقه مغولستان داخلی و خارجی و تمام آسیای مرکزی و شبه‌قاره را دربر می‌گیرد و به منطقه مدیترانه می‌رسد، شروع می‌شود. در تمام این صفحات، رشحات قلم و قدم و فکر روشن ایرانی دیده می‌شود، در تمام دوران مردم نوروز را پذیرفته‌اند و از برکاتش نیز فیض برده‌اند.

ایرانی تا امروز از نوروز نیرو گرفته است، از نوروز خودش را زنده نگه می‌دارد و شخصیت خویش را بازسازی می‌کند، مشکلات را پشت سر می‌گذارد و از نوروز نیرو و انرژی بیشتری برای تداوم زیست متبرک اخلاقی خویش می‌گیرد.

ایرانی‌ها اخلاقی‌ترین مردم عالم هستند. این را کسی به شما می‌گوید که در عمر هشتاد‌و‌چهار ساله خود نصف دنیا را با پای پیاده طی کرده است. چنان که سعدی جان می‌گوید: در اقصای عالم بگشتم بسی/به سر بردم ایام با هر کسی. ایرانی یعنی فردوسی و سعدی و حافظ و بزرگان ادب که اندیشه‌هایشان را به نظم و نثر باقی گذاشتند. در مورد زمان زندگی حضرت زرتشت که آثار آن بزرگوار قدیمی‌ترین مکتوب تاریخ ایران است. زمان زندگی ایشان در1250 قبل از میلاد برآورد می‌شود.

نهایت اینکه ایرانی‌ها ذهن زنده‌ای دارند و خیر همه را می‌خواهند و در تمام تاریخ حتی یک مورد ندیدیم که ایرانی بی سبب با کسی به جنگ برخیزد. تمام جنگ‌های تاریخ ایران جنگ‌های دفاعی بوده است. ایرانی‌ها همیشه برای همه مردم عالم خوش خواسته‌اند. نمونه ماندگار روحیه ایرانی هم برپایی جشن نوروز است که شانزده کشور همزمان با ما  آن را جشن می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *