آب در سیستان به روایت دکترسیدمنصور سیدسجادی

دکتر سید منصور سیدسجادی

روال گفتاورد در این شماره متفاوت از هر شماره است. دکترسیدمنصور سیدسجادی پژوهشگر حوزه تاریخ و باستان‌شناسی که شهرسوخته را با نام ایشان می‌شناسند، محوطه‌ای تاریخی و ارزشمند که ریچارد فرای – ایران‌شناس آمریکایی – آن را «بهشت باستان‌شناسان» نامید و شاید بتوان گفت که داستان «شهر سوخته» داستان کاوش‌های باستان‌شناسی «سید منصور سید سجادی» است.    این استاد فرهیخته تالیفات پرشماری نیز دارد که «سیستان در تاریخ» یکی از تازه‌ترین تالیفات ایشان است که از سوی انتشارات پژوهش‌های فرهنگی به چاپ رسیده است. از آنجایی که این شماره از ره‌آوردمهر به «آب» در سرزمین پهناورمان اختصاص دارد؛ دکترسیدمنصور سیدسجادی نیز از « آب در سیستان» برایمان نوشت که در ادامه می‌خوانیم:

از نظر آب و هوائي سيستان با درجه حرارت نيمه استوائي جزو مناطق خشك آسيا به شمار مي‌رود و با مناطق  اطراف خود كه داراي آب و هواي استپي، زمستان‌هاي مرطوب و تابستان‌هاي خشك هستند، تفاوت دارد.  ريزش باران در سيستان بسيار كم و بين ماه‌هاي مهر تا ارديبهشت تقريبا به حدود 50 ميلي‌متر مي‌رسد و ماه‌هاي ديگر سال تقريبا خشك و بي باران است. امروزه مقدار بارش ساليانه سيستان كمتر از 300 ميليمتر است که براي كشت و زرع کافی نیست و تنها در برخي كشت‌هاي ديمي و به صورت كم و تصادفي به كار مي‌رود. اگرچه در اوستا از نه (9) رودخانه و در کتاب تاریخ سیستان از شش رودخانه جاری در سیستان نامبرده شده، اما مهمترین رودهای این دیار فراه‌رود و هيرمند هستند که هر دو از كوه‌هاي مركزي افغانستان و آب‌هاي حاصله از ذوب برف‌هاي زمستاني آنجا سرچشمه می‌گیرند. رودخانه هيرمند پس از رسيدن به سيستان به تشكيل دو پديده ديگر؛ يعني درياچه و دلتا مي‌پردازد كه هر دو اين پديده‌ها در تكوين جوامع انساني در دشت سيستان و نيز گسترش توليدات اقتصادي شهرك‌ها و روستاهاي اطراف؛ يعني كشاورزي و صيادي و گله‌داري و شكار پرندگان و در نتيجه كمك به امر تغذيه تاثير فراوان داشته‌اند و همين اهميت را در همين اشكال توليدي و شغلي در دوران باستان نيز دارا بوده‌اند. وسعت زمين‌هاي كشاورزي دلتاي رودخانه اجازه مي‌دهد كه سرزميني به وسعت تقريبي 45000 هكتار زمين‌هاي كشاورزي مورد استفاده قرار گيرد كه حدود 3 متر از زمين‌هاي زراعي 5000 سال پيش پايين‌تر قرار گرفته اند. آثار و بقاياي گياهان و كشتزارهاي قديمي در لايه‌اي به قطر چند سانتيمتر روي تراس نيمروز (490 متر از سطح دريا)، كه در هزاره سوم پيش از ميلاد هم سطح زمين‌هاي اطراف خود بوده و كشاورزي روي آن انجام مي‌گرفته است، به خوبي ديده مي‌شود. آثار اين زمين‌هاي زراعي كهن و نيز بقاياي تراس بسيار فرسوده نيمروز به صورت كلوتك‌هائي با ارتفاع بين 20/3 تا 4 متر از سطح زمين‌هاي اطراف در منطقه ديده مي‌شود. در هر حال، تغيير مسير رودخانه هيرمند طي ساليان دراز گذشته باعث جابه‌جايي جوامع و فرهنگ‌هاي گوناگون شده است.

در سيستان همچون ديگر مناطق خشك نه تنها آب بلكه خاك نيز منبعي محدود است. در مناطق خشك خاك وآب برای كشت گياهان برخلاف كشورهاي مرطوب و پر باران اروپايي در كنار يك‌ديگر قرار ندارند. باران‌هاي موسمي باختري باعث مرطوب شدن زمين برای كشت گياهان مي‌گردد. ولي چون در مناطق خشك بارندگي كافي وجود ندارد زمين براي كشاورزي مي‌بايد آبياري گردد؛ بدين صورت كه مي‌بايد آب به وسيلة نهرهاي مصنوعي به كشتزارها هدايت شود. اين به معني آن است كه جغرافياي تاريخي حوزة سيستان تاريخ حفر و سازمان‌دهي نهرهاي آبياري بوده كه فرسايش باد، سيل و نيز عامل انساني به ويژه در هنگام جنگ‌ها باعث وارد آمدن خسارت‌هاي جدي به آنها شده است.

     به جز هيرمند و شاخه‌هاي آن در سيستان، رودخانه‌هاي ديگر؛ يعني فراه‌رود، هروت‌رود، سنارود، شلارود و رود بيابان وجود داشته و دارند و با اينكه برخي از آنها خشك يا كم آب هستند، در گذشته‌هاي دورتر كه سدها و بندها به مقدار زياد وجود نداشته اين رودخانه‌ها داراي آب كافي بوده‌اند. بعضي از اين رودها همراه رودخانه‌هاي ديگر در منابع تاريخي و جغرافيايي دوران اسلامي نيز ذكر و توصيف شده‌اند. يكي از اين منابع يعني كتاب تاريخ سيستان مي‌نويسد: « و كنون پيداست كه رود هيرمند و رخذرود و خاش‌رود و خشكرود و هروت‌رود و آب دشت‌ها و كوه‌ها از همه اطراف سيستان از هزار فرسنگ همه بزره آيد و يكي سوراخ است آن را دهان شير گويند و نه بزرگ همه اين چندين آب بدان فرو شود، هيچ كس نداند كجا شود مگر خداي تعالي و تقدس و اين از عجايب‌هاست (تاريخسيستان صص. 15 و 16)». نام همين رودخانه‌ها در يك منبع بسيار كهن‌تر (کتاب اوستا) كه عموما از نظر مذهبي بررسي شده و جنبه‌هاي تاريخي و جغرافيايي معتبر آن كمتر مورد توجه بوده نیز آمده است.

در حقیقت از آن جائی که آب مهمترین منبع حیات است نام این رودها، به ویژه رودخانه هیرمند، همراه صفات آنها در متون مذهبی باستانی آمده و ستایش شده‌اند. در اهمیت رودخانه هئتومنت در بند 66 آمده که خِوَرنَه از آن کسی است آمده  که شهریاری وی از آنجائی که رود هلمند (هَئِتُومَنت) دریاچه کیانسه (کنس اویه = هامون) را تشکیل می‌دهد برخاسته و سپس در بند بعدی نام رودهای دیگر سیستانی، هر یک همراه صفتی زیبا آمده است : به آن (دریاچه کنس اویه = دریاچه هامونه) فرود ریزد، به سوی آن روان گردد: خِواسترا و هواسپا، فراداتا و آن خِوارنِ نهوَیتی زیبا و آن اُوشتَوَیتی توانا و اُورواذا، دارنده چراگاه‌های بسیار و اِرزی، زَرِنومَیتی به آن فروریزد، بسوی آن روان گردد هلمند باشکوه و فرهمند که امواج سفید برانگیزد که طغیان کند. این رودخانه در متون پهلوی گاهی با نام وِه روت یا «روح کوشا و غیور سیستان» خوانده شده است.

دیگر منبع آبی وپديده طبيعي دشت سيستان كه همواره در زندگي سيستانيان موثر بوده و موجوديت خود را مديون رودخانه هيرمند است، درياچه‌هاي سه‌گانه يا به روايتي چهار‌گانه هامون يكي از بزرگترين حوضه‌هاي آبي اين قسمت از آسيا را تشكيل مي‌دهند. اين درياچه‌ها در گذشته‌اي نه چندان دور درياچه واحد و پر آبي بوده و هيچ يك از منابع تاريخي پيش از سده نوزدهم ميلادي به وجود درياچه‌هاي سه‌گانه اين محل اشاره ندارند و تنها از يك درياچه پر آب كه همان هامون باشد، نام مي‌برند. امروزه در سيستان سه درياچه به نام هامون وجود دارد. هامون پريان يا هامون پوزك با وسعت تقريبي 480 كيلومتر مربع در شمال شرقي كه داخل خاك افغانستان واقع شده است. هامون صابري يا سابوري با 800 كيلومتر مربع در شمال كه عميق‌ترين هامونهاست و نيمي از آن داخل خاك ايران و نيم ديگر جزو افغانستان است. سومين هامون با 650 كيلومتر مربع داخل خاك ايران واقع شده كه در مواقع كم آبي حود به دو هامون هيرمند و شلا ( شيله) نقسيم مي‌شود. با توجه به اين نكته كه مساحت هامون‌هاي سه‌گانه يا چهار‌گانه بستگي به ريزش باران و سال‌هاي خشكسالي و پر آبي دارد. درياچه ديگري، درياچه چهارم يا به عبارتي پنجم در سيستان وجود دارد كه نام باستاني خود را همچنان حفظ كرده است. اين درياچه گود زره در بخش‌هاي جنوب غربي سيستان است كه آب آن از طريق رود شيله يعني يك نهر طبيعي تامين مي‌شود. شرايط طبيعي سواحل درياچه هامون و باتلاق ها و نيزارهاي آن تقريبا شبيه شرايط همان 5000 سال پيش است و به علت شيريني آب در سواحل اين درياچه، شكارچيان در پي حيوانات و به خصوص پرندگان مهاجرند و گاوداران نيز به پرورش اين جانور مشغولند. بر عكس كشاورزي كه به خاطر مسائلي چون كم آبي و خشكسالي يا سيلاب‌هاي فصلي با وجود حاصلحيزي خاك، گسترش چنداني نيافته، دامداري و حصيربافي در كنار درياچه رايج است.

اشاره شد كه سيستان به خصوص هامون هيرمند در دوران باستان يكي از مراكز پرورش گاو بوده و آثار و مدارك پيدا شده در شهر سوخته و دهانه ‏‏غلامان نيز اين نظريات را تاييد مي‌كنند. به جز گاوداري، درياچة هامون منطقه مناسبي براي شكار پرندگان مهاجر و صيد ماهياني بوده كه برخي انواع آن امروزه نيز در دلتاي رود هيرمند صيد شده و در بازار به فروش مي‌رسد. پيدا شدن صدها نمونه قلاب‌هاي ماهيگيري و پيكان‌هاي فلزي و سنگي طي كاوش‌هاي شهر سوخته و همچنين پيدا شدن مقدار بسيار زيادي از تيغ ماهي‌ها و استخوان‌هاي پرندگان مختلف طي همين كاوش‌ها به روشني درستي اين نظريه را تاييد مي‌كنند.  قدمت بقاياي استقرارهاي انساني كه امروزه قابل شناسايي است، به اواخر هزاره چهارم ق.م. باز مي‌گردد. و امروزه آثار استقرارهاي كهن انساني در كنار دلتاهاي متروك هيرمند در مناطقی مانند گردان ریگ و یا رود بیابان يافت می‌شود

مهمترین مرکز استقرار انسانی شناخته شده در سیستان شهرسوخته است که در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در روی تراس طبیعی نسبتا بلند دوران پلیوستسن بنا نهاده شده است. آثار سکونت انسان در این محل در یک دوره نسبتا طولانی 1200-1400 ساله دیده شده است. این شهر با حدود 14000-16000 نفر جمعیت خود در بین سال‌های 2700 تا 2500 پیش از میلاد از آب‌های رودخانه هیرمند و باتلاق‌های دریاچه هامون سود برده است. صید ماهی و پرندگان، پرورش گاو،  شکار گراز و استفاده از نی‌های دریاچه برای بافتن فرش‌های حصیری؛ سبد و زنبیل استفاده می‌شده است. آب رودخانه هیرمند نیز برای شستشو، پخت و پز، زراعت و مانند آن به کار می‌رفته است. تعداد قابل توجهی از اشیاء گوناگون مرتبط با آب و مایعات به شکل‌های گوناگون در کاوش‌های شهر سوخته پیدا شده است که در میان آنها می‌توان از انواع ظروف سفالی، تنبوشه‌های  انتقال آب، قلاب‌ها و تورهای صید ماهی و پرندگان، اشیاء ساخته و پرداخته شده از حصیر به دست آمده از نیزارها برخی از نمونه‌های قابل یادآوری هستند.  جز از خود اشیاء مورد ذکر می‌توان نشانه‌های انعکاس طبیعت و آب را در روی برخی از این اشیا دید که هنرمند پیش از تاریخی ایرانی به عنوان پیامی به آیندگان در روی این اشیا ترسیم کرده است. به عنوان مثال در روی ظروف مرتبط به آب جریان حرکت آب به صور نوارهای مواج کشیده شده است و یا در روی برخی از بشقاب‌ها سعی بر نشان دادن طبیعت سیستان شده و جریان حرکت رودها، باتلاق‌ها، گیاهان و جانوران و ماهی‌ها هم ترسیم شده است. مردم این جامعه پیش از تاریخی سیستان به ارزش آب در زندگانی روزمره به خوبی پی برده بودند و این نکته از روی برخی از مجسمه‌ها، مثلا بانویی با کوزه آب در سر که به عبارتی می‌تواند به عنوان نیای ایزدبانوی آب یعنی آناهیتا باشد، نشان داده‌اند. در شهر سوخته مانند بسیاری از جوامع پیش از تاریخی با توجه به اعتقاد زندگانی پس از مرگ وسائل و خوراکی‌ها و اشیایی را به عنوان نذر و نیاز و یا خورد و خوراک قرار می‌دادند که کیفیت و کمیت این اشیا به وضع و موقعیت اجتماعی فرد در گذشته بستگی داشته  و بین یک تا حدود 250 اشیا گوناگون که عمدتا ظروف مملو از خوراکی و نوشیدنی بوده را در قبور این افراد جای می‌داده‌اند. در قبور فقیرترین اعضای جامعه تنها یک شی گذاشته می‌شده است و آن لیوانی پر از مایعات و یا آب بوده است که نشان‌دهنده ارجح بودن آب نسبت به سایر خوراکی‌ها بوده است.


1.بالا بخشی از رودخانه هیرمند. پائین: همیاری مردم سیستان در لایروبی رودخانه
2. خمره لوله‌دار با نقش جریان آب. لیوان و جام پایه‌دار با نقش آب
3. قوری‌های سفالی و لیوان‌های گلابی شکل
4. خمیردان یا «خمیرو» سفالی برای نگهداری خمیر ترش گندم متعلق به حدود 4700 سال پیش. در ادوار اسلام از سیستان با نام سبد نان خراسان نامبرده شده است و در کاوش‌های شهر سوخته مقادیر زیادی گندم و جو در داخل ظروف به دست آمده است. 
5 . انعکاس طبیعت سیستان  در روی یک بشقاب: جریان آب، دریاچه، کوه خواجه که به نوعی نقشه سیستان را منعکس کرده است
6. راست: تنبوشه‌های سفالی انتقال آب، چپ: دو زنبیل‌بافته شده از نی‌های باتلاق‌های اطراف دریاچه هامون متعلق به نیمه اول هزاره سوم پیش از میلاد
 7. پیکره مفرغی بانوی کوزه به سر. نیای ایزدبانوی آناهیتا. 4800-400 سال پیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *