شور زندگی

محسن آزموده
به گزارش رهآوردمهر به نقل از اعتماد، «پشن»(passion) از آن اصطلاحاتی است که به سختی میتوان آن را ترجمه کرد. ریشههای عمیق روان شناختی و فلسفی و حتی الهیاتی دارد. اگر هم فیلم «مصائب مسیح»(2004) را ندیده باشید، احتمالا اسم آن را شنیدهاید. کلمه «مصائب» یا «مصیبتها» در نام این فیلم، ترجمه اصطلاح «پشن»(passion) است. باخ، آهنگساز برجسته آلمانی هم قطعهای ساخته به اسم «St Matthew Passion» که به «رنج یا مصیبت ماتیوی قدیس» ترجمه شده. برگمان فیلسماز بزرگ سوئدی هم فیلمی دارد به اسم The Passion of Anna محصول سال 1969.
در دیکشنری یا لغتنامههای معمول اگر نگاه کنید، برای «پشن» ترجمههای متعددی آمده است مثل شور، عشق، اشتیاق شدید، هوای نفسانی، احساسات شدید، علاقه شدید. من دوست دارم آن را «شور زندگی» ترجمه کنم. اما اینکه چه ربطی هست بین این شور و هیجان عمیق و شدید با رنج و مصیبت، باید فیلسوفان و روانشناسان و لغتشناسان و الهیدانان توضیح بدهند. آنچه من میفهمم این است که شور و هیجان شدید به زندگی، احتمالا با رنج و درد و مصیبت همراه است. چیزی نیست که به سادگی به دست بیاید. مثل رنجی است که عاشق در مسیر عاشقی برای وصال به معشوق تحمل میکند.

اما اینها چه ربطی به جین گودال دارد؟ نخستیشناس و انسانشناس و بانوی شامپانزهها که بیش از 60 سال از عمر خود را صرف مطالعه و تحقیق پیرامون شامپانزهها کرد و به چهرهای جهانی در عرصه حیاتوحش و حقوق حیوانات و حفاظت از محیطزیست بدل شد. خانم گودال نهایتا سه روز پیش، نهم مهرماه1404(1 اکتبر) در نود و یک سالگی، در حالی که در جریان یک تور سخنرانی در آمریکا در ایالت کالیفرنیا بود، به علت مرگ طبیعی درگذشت. زنی که به گفته کارشناسان «انقلاب بزرگی در علم» پدید آورد و «مدافع خستگیناپذیر حفاظت و احیای جهان طبیعی» بود. او که «بی وقفه برای سیاره انسانها و همه ساکنانش کوشید و میراثی حیرتانگیز برای انسان و طبیعت باقی گذاشت». زندگی پر بار او مصداقی بارز برای این بیت مثنوی است: «اندر این ره میتراش و میخراش/ تا دم آخر دمی فارغ مباش».
من فعال محیطزیست یا کارشناس حیات وحش نیستم. آشناییام با خانم گودال هم به واسطه همسرم است که روزنامهنگار و فعال محیطزیست است و علاقهمند به حیات وحش. کتاب خاطرات خانم گودال را خواندهام و مستندی از زندگی او دیدم. همچنین دیدهام که چطور بی وقفه نسبت به حوادث و وقایع محیطزیست در سراسر جهان حساس بود و برای مثال زمانی که تعدادی از فعالان محیطزیست در ایران گرفتار سوءظن شده بودند، برای رهایی ایشان فعالیت میکرد. پیشنهاد میکنم برای آشنایی با فعالیتهای متنوع و ارزشمند او حتی اگر وقت کتاب خواندن و فیلم دیدن ندارید، دستکم از چت جی پی تی بپرسید که جین گودال کیست. اگرچه احتمالا بیشتر شما بهتر از من با او و فعالیتهایش آشنایی دارید.
در کنار همه این فعالیتها و تلاشها، آنچه در خانم گودال برایم جذابتر و جالبتر است، آن «پشن» یا «شور شدید و عمیق او به زندگی»است. این اشتیاق وافر و پایانناپذیر چیزی است که متاسفانه در همه آدمها نیست، اما در سایر موجودات زنده هست. آدمها خیلی وقتها احساس ملال میکنند، خسته میشوند، ناامید میشوند، از تلاش و کوشش باز میمانند، بیانگیزه میشوند، اما سایر موجودات چنین نیستند. جین گودال اما انسانی بود که شور زندگی داشت. زندگی و حیات را دوست داشت و آن را تنها منحصر در انسانها نمیدید. زیستن برای او محدود به یک زندگی روتین و روزمره آدمها نبود. او زندگی را در همه ابعادش و در همه نمودهایش دوست داشت. انسان و حیوان و گیاه و جماد برای او فرقی نداشت. زندگی را به تمام معنا دوست داشت. همه وجودش شور زندگی(پشن) بود. یادش گرامی و راهش پر رهرو. با امید.