پیمانداری مهر، الگویی کهن برای دنیای امروز

سرور تاراپوروالا: عدالت و پیمانداری مهر، الگویی کهن است که برای دنیای امروز نیز راهگشاست؛ الگویی که می‌گوید جهان تنها با عدالت بی‌طرفانه و پایبندی به پیمان‌ها، آرام و آباد باقی می‌ماند.

به گزارش ره‌آوردمهر به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست فرهنگی «مهرگان اندیشه» با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران، پژوهشکده مردم‌شناسی و آکادمی طومار اندیشه به مناسبت جشن مهرگان در سرای کتاب برگزار شد. در نشست «مهرگان اندیشه» عباس قنبری عدیوی، مهرداد قدردان و تارا پوروالا از منظرهای گوناگون به بازخوانی آیین مهرگان پرداختند و هر یک با نگاهی ویژه، مهر را به‌عنوان نماد عدالت، پیمان و همبستگی در فرهنگ ایرانی بررسی کردند.

در این نشست عباس قنبری عدیوی در موضوع «مهرگان؛ پیوند دوستی، انسان، طبیعت و زندگی بهینه»، مهرداد قدردان در موضوع «ایزد مهر» و موبد سرور تاراپوروالا درباره «مهر و پیمان، جانِ پنهان ایران» سخنرانی کردند.

عباس قنبری عدیوی

مهرگان در آیینه تاریخ؛ از زیست نیاکانی تا عدالت آیینی

عباس قنبری عدیوی گفت: جشن در فرهنگ نیاکانی ما، ریشه در واژه «یسنا» دارد که به معنای ستایش و نیایش است. رقص‌های کهن نیز نیایشی‌اند، نه صرفاً نمایشی. واژه مهرگان از «مهر» و «میترا» گرفته شده، که پیش از آیین زرتشت در آیین میترایی حضور داشته‌اند. مهر در مقام ایزدی، هم‌پای اهورامزدا نیست، اما در کنار او قرار دارد؛ چرا که ایرانیان از دیرباز یکتاپرست بوده‌اند و هیچ ایزدی را در برابر خدای یکتا قرار نمی‌دادند. مهرگان، پیوندی با زمان دارد؛ «گان» به معنای «گاه» است و زمان در آیین‌های ایرانی جایگاهی بنیادین دارد، زیرا زیست نیاکان ما با زمان گره خورده بود.

اقتصاد، محور هر نوع تولید انسانی است. انسان توسعه‌یافته امروز، در دانشگاه‌ها و مراکز علمی، وقتی از توسعه سخن می‌گوید، سه عنصر بنیادین را مطرح می‌کند: زمین و محیط زیست، آب و هوا. این عناصر می‌توانند گردشگری، بازرگانی و تولید را رونق دهند. نیاکان ما زیست بهینه را با همین عناصر پیوند داده بودند. در تقویم ایرانی، روز «زامیاد» به زمین اختصاص دارد و روز «دی» به ماده و آفرینش. واژه «دی» با «دا» هم‌ریشه است؛ در زبان لری هنوز به مادر «دا» می‌گوییم. واژه «داستان» نیز از همین ریشه گرفته شده: «دا» به‌معنای آفرینش و «استان» به‌معنای جای آفریدن. هر آن‌چه در آن خلاقیت باشد، داستان است. این مفاهیم را باید به جشن مهرگان گره زد، چرا که مهرگان از منظر اسطوره‌شناسی با شاهنامه پیوند دارد؛ بزرگ‌ترین سند افتخار ملی ما.

مهرگان عام از شانزدهم مهر آغاز می‌شود، هرچند برخی منابع آغاز آن را از اول مهر دانسته‌اند. اوج این جشن تا بیست‌ویکم مهر ادامه دارد؛ زمانی که مردم آزادانه با پادشاه دیدار می‌کردند و حصارها برداشته می‌شد. مهرگان نماد مردم‌سالاری است؛ جایی که فاصله‌های طبقاتی فرو می‌ریزد و مردم بی‌پرده با حاکمیت سخن می‌گویند. این جشن، نماد تولید، بهره‌وری و افزایش اثربخشی در جامعه‌ای کشاورزی، دامداری یا شهری است.

نمادهای مهرگان در رنگ‌ها، میوه‌ها و انسان‌ها تجلی می‌یابند: جوان رشید ایرانی، طلا به‌عنوان فلز نمادین، انار و انگور به‌عنوان میوه‌های بهشتی. مهرابه‌ها، نه فقط محراب‌های مذهبی، بلکه جای طلوع خورشیدند؛ همان‌گونه که در معماری گنبدها و محراب‌ها دیده می‌شود. نماد حیوانی مهرگان شیر است؛ نماد قدرت زمینی که با خورشید، قدرت آسمانی، در پرچم شیر و خورشید پیوند می‌خورد. مهرگان تنها جشن نیست؛ درسی است برای زیست بهینه، برای اندیشه‌ورزی، برای تبدیل میراث نیاکانی به کنش امروز.

مهرداد قدردان

ایزد مهر؛ ناظر کیهانی پیمان‌ها

سپس مهرداد قدردان گفت: من مایلم درباره ایزد مهر سخن بگویم؛ اینکه چه جایگاهی در ایران باستان داشته، و چرا هنوز به او باور داریم. فارغ از دین، مکتب، یا محل زندگی، مهر حضوری پررنگ در زیست ما دارد. واژه «مهر» در اوستا به‌صورت «میثره» آمده و به معنای پیمان و عهد است. این واژه در زبان‌های هندواروپایی نیز ریشه دارد و در سانسکریت به معنای «دوست» و «پیمان» به‌کار رفته است. مهر مظهر تعادل است؛ در گاه‌شمار باستانی، ماه مهر، ماه هفتم سال، دقیقاً در میانه قرار دارد. روز شانزدهم ماه نیز، در تقویم سی‌روزه، روز مهر است؛ درست در وسط. در باورهای دینی، مهر در پل صراط همراه آذر، سروش و رَشْم حضور دارد؛ سنجندگی کار اوست، هرچند رشم ایزد دادگستری و ترازو دارد، اما مهر ناظر است.

در بند یک مهریشت، مهر با حالتی سرکش ظاهر می‌شود؛ ایزدی که هنوز جایگاه ایزدی دارد، اما زرتشت او را فرو می‌کاهد. پیش از زرتشت، مهر ناظر بر پیمان میان اورمزد و اهریمن بود. در روایت زروانی، زروان هنگام زایش، اهریمن را به دنیا می‌آورد و برای ۹ هزار سال، سروری گیتی به اهریمن واگذار می‌شود تا پس از آن جهان اهورایی گردد. ناظر این پیمان، مهر است؛ ایزد سنجش و تعادل. در متون پهلوی – اشکانی و ساسانی واژه «اورمز» صورت پهلوی «اهورامزدا» است، اما خود او نیست. اورمز برابر با «سپنتا مینو» است: نیروی افزاینده و برکت‌بخش، در برابر «انگره مینو» یا اهریمن، نیروی کاهنده و ویرانگر. در گاهان، اهورامزدا هم دانا و هم تواناست؛ فراسوی نیک و بد و هیچ‌گاه اهریمن را در برابر خود قرار نمی‌دهد. برای فهم درست، باید به گفته‌های خود اشو زرتشت رجوع کرد، نه به متون میانه ساسانی که آمیخته با اندیشه‌های مانوی، مزدکی، زروانی و آناهی‌اند.

پیمان در ایران باستان جایگاهی بنیادین داشته و امروز نیز در همه‌ی ساحت‌های زندگی جاری است؛ از پیمان زناشویی در خانه تا قراردادهای کاری و خرید و فروش روزمره. در زندگی عشایری و کشاورزی نیز، رعایت پیمان شرط باروری و نیکویی جامعه بوده است. در مهر یشت، صفاتی برای ایزد مهر ذکر شده که اگر انسان پیمان را رعایت کند، این صفات در زندگی‌اش جاری می‌شود: مهر راست‌گفتار، فصیح، بلیغ، خوش‌سیما، نیرومند، بیدار، مراقب و پاسدار است. او هزار گوش و ده‌هزار چشم دارد؛ نماد آگاهی و هوشیاری. مهر شهریار است و فرح‌بخش؛ انسانی که پیمان را نگه دارد، قدرتمند، کاریزماتیک و محترم خواهد بود. مهر همراهانی دارد: ایزدان ثروت، شادی، دارایی و آرامش. در خانه‌ای که پیمان زناشویی محترم شمرده شود، راستی، درستی، قوت، کاریزما و برکت جاری می‌شود. اما اگر پیمان شکسته شود، مهر خشمگین می‌شود؛ خشم او وحشتناک است و ستون‌های زندگی را در هم می‌شکند. در خانواده، پیمان‌شکنی سرچشمه‌های حیات را نابود می‌کند. در چنین شرایطی، دیوان حمله می‌کنند: مرگ، شهوت، خشم، کاهلی و تنبلی وارد زندگی می‌شوند. اما اگر مهر جاری باشد، این دیوان فرار می‌کنند و نظم، قانون و راستی جای آن‌ها را می‌گیرد. در بند ۹۸ مهریشت، دعایی آمده که می‌گوید: «مباد که در معرض خشم مهر قرار بگیریم.» این هشدار است به همه‌ی خانه‌ها، شهرها، قبایل و سرزمین‌ها که اگر پیمان شکسته شود، جنگ و ویرانی در پی خواهد بود.

سرور تاراپوروالا

بازخوانی مهرگان در پرتو عدالت و همبستگی

سرور تاراپوروالا سخنران بعدی نشست بود، وی گفت: نمی‌توان درباره مهرگان اندیشید و سخن گفت، بی‌آن‌که از کاوه، فریدون و ایران یاد نکرد. در مهریشت آمده که مهر، پایه‌گذار و نگهدار سرزمین‌های آریایی است. روز جشن مهرگان، روزی است که فریدون بر ضحاک پیروز می‌شود و تاج شاهی بر سر می‌گذارد؛ روزی که مهرگان نماد پیروزی نیکی بر بدی و ستم می‌شود. در مهرگان، دست ستمگر بسته می‌شود و مردم ایران باور می‌کنند که هیچ ستمی پایدار نمی‌ماند. فردوسی مهرگان را به کاوه گره می‌زند؛ مردی برخاسته از میان مردم، با دستی استوار و دلی سوزان، که درفش خود را می‌افرازد و مردم را به همبستگی فرا می‌خواند. کاوه به ما می‌آموزد که نیروی یک ملت نه در زر و زور، بلکه در پیوند دل‌ها، در راستی و در عشق به ایران است. همراه با مهرگان، ایرانیان پیمانی بستند برای ساختن ایرانی آزاد و آباد؛ ایرانی که در آن داد جای بیداد را بگیرد و مهر جای دروغ را. مهرگان یادآور پاسداشت ایران و نگهداری از میهن است، یادآور این حقیقت که ذره‌ذره این خاک برای ما ارزشمند است و تنها با همبستگی مردمش پایدار و درخشان باقی می‌ماند.

مهر نگهبان پیمان است و شایسته است که به پیمان در معنای عهد و قرارداد بیشتر بپردازیم. قدیمی‌ترین سند پیمان در جهان، مربوط به حدود ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد است: کتیبه‌ای در منطقه بُغَزکُوی در ترکیه، که پیمان صلح میان میتانی‌ها و هیتی‌ها را ثبت کرده و مهر را ناظر آن قرار داده‌اند. در فرهنگ ایرانی، مهر فقط یک قرارداد اجتماعی نیست، بلکه حقیقتی‌ست که اگر شکسته شود، تار و پود هستی به لرزه درمی‌آید. هر پیمان، رشته‌ای ناپیدا در جهان می‌تند که انسان را با نظم جهانی پیوند می‌دهد. گسستن این رشته، مانند پاره شدن نخ در قالی است: نه‌تنها نقش، بلکه کل بافت را سست می‌کند. پیمان‌شکنی، لغزش فردی نیست؛ آشوبی‌ست که در جهان بازتاب می‌یابد. مهر، دیده‌بان بزرگ همه پیمان‌هاست، چه میان کشورها، چه میان همکاران، همسایگان، آموزگار و شاگرد، یا همسران. مهر دشمن آشتی‌ناپذیر پیمان‌شکنان است، بی‌توجه به طبقه اجتماعی. اگر کسی پیمان را بشکند، خواه فردی گمنام، خواه فرمانروای یک کشور، مهر او را در هم می‌شکند. مهر سرزمین پیمان‌شکنان را از راستی محروم می‌کند، پیروزی را از آنان دور می‌سازد و آنان را بی‌دفاع می‌گذارد. هیچ دلیلی برای شکستن پیمان پذیرفته نیست؛ نه بدی طرف مقابل، نه دروغ‌گویی او. در بند دوم مهریشت آمده: «مبادا پیمان را بشکنی، ای سپنتمان» نام خانوادگی اشو زرتشت. مهر نگهبان خود پیمان است، نه طرفین آن. اگر دینداری پیمان را بشکند، مهر او را کیفر می‌دهد؛ و اگر بدکاری بر پیمان بایستد، مهر پاسداری‌اش می‌کند.

عدالت در پیوند با پیمان، پیامی بزرگ دارد: پیمان فراتر از تعلقات فردی و اجتماعی است، و شکستن آن خیانت به حقیقت کیهانی. چرا که پیمان‌شکنی، برهم‌زننده نظم جهان است و مهر بر همه پیمان‌ها نظارت می‌کند. در باور ایرانیان، ایمانداری فقط یک فضیلت فردی نیست، بلکه ستون جامعه است. پیمانداری، اعتماد میان آدم‌ها را شکل می‌دهد و اعتماد سرمایه‌ای است که بدون آن هیچ زندگی اجتماعی دوام نمی‌آورد. جامعه‌ای که در آن پیمان بسته و محترم شمرده شود، استوار و آرام می‌ماند؛ حس همبستگی و همدلی در آن بالا می‌رود. اگر مردم مطمئن باشند که فرمانروا نیز پیمان را نمی‌شکند، حکومت مشروعیت پیدا می‌کند، تجارت رونق می‌گیرد، و اقتصاد شکوفا می‌شود. هیچ جامعه‌ای چه کوچک، چه بزرگ بدون پیمانداری پایدار نمی‌ماند. اگر این اصل به روابط بین کشورها نیز کشیده شود، می‌تواند ستون فرهنگ صلح و همبستگی جهانی باشد. عدالت و پیمانداری مهر، الگویی کهن است که برای دنیای امروز نیز راهگشاست؛ الگویی که می‌گوید جهان تنها با عدالت بی‌طرفانه و پایبندی به پیمان‌ها، آرام و آباد باقی می‌ماند.

https://www.ibna.ir/news/541008

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *