عیلام

قسمت دوم

حکومت هور پیتل (۱۳۵۰-۱۳۳۰ ق.م)

دوره دوم فترت در سال ۱۳۵۰ ق.م پایان گرفت و سرانجام حکومتی عیلامي ایجاد شد. تنها شاه اين حکومت هورپتيل نام داشت که از قوم هوری بود. هوری‌ها قومی غیر آریایی بودند که در شمال زاگرس سکونت داشتند. هورپتيل به بابل حمله کرد و چهار سال بر بخش‌هایی از سرزمین بابل حکومت کرد. اما در جنگ با آشور -اوبليط، شاه آشور، شکست خورد و به طرف عيلام عقب‌نشینی کرد.

در سال ۱۳۳۰ ق.م كوريگلزوي دوم، شاه كاسي بابل، مغلوب کردن هورپتيل سرزمين عيلام و شهر شوش را فتح كرد. هورپتيل تسليم و حكومت وي منقرض شد.

سلسله ايگ-هلكى(1350-1210ه.ق)

ايگ-هلکی در سال ۱۳۵۰ ق.م در ايهيتك(در اصفهان کنونی‌) سلسله کوچكي را تاسیس کرد. وي حاکمی تابع هور پيتل شاه عيلام بود. پهبر-ايشن اول، شاه بعدی، در سال ۱۳۳۰ ق.م با استفاده از غیبت کوريگلزوي دوم به شوشون روی آورد و عيلام را از سلطه بابل آزاد کرد. اونتش -نپيريش (۱۲۷۵ -۱۲۴۰ ق.م) یکی دیگر از شاهان اين سلسله، شهر دور-اونتش ( چغازنبیل کنونی‌) را بنا کرد و در این شهر یک زیگورات (معبد مطبق) عظیم ساخت. وی با حمله غافلگیرانه به شهر توپیلیش(اشنون‌) در بین‌النهرین، کشتي ليش چهارم، شاه کاسی بابل، را شکست داد و تو پليش را ویران کرد. آخرین شاه اين سلسله كيتن-هوترن بود که در سال‌هاي‌ ۱٢۲۶ و ۱۲۱۸ ق.م با پیروزی برابر شاهان کاسی بابل که در آن زمان تابع آشور بودند، شهرهای نیپور وایسين را تسخیر کرد. توكولتي نينورت اول، شاه آشور، در سال ۱۲۱۰ ق.م با لشکرکشی به عیلام و پیروزی بركيتن-هوترن و برانداختن او، سلسله ايگ-هلكي را منقرض کرد.

 سلسله شوتروكي( ۱۲۰۵-۱۱۰۵ق.م)

 به‌ دنبال انقراض سلسله ايگ هلكي و پس از یک دوره پنج ساله هرج و مرج در عیلام سرانجام هلوتوش‌-اينشوشينك ‌سلسله جدیدی را تشکیل داد‌.

شاه بعد از او شوتروک ناهونته اول( ١١٨٥-١١٥٥ق.م) بابل را تسخیر کرد و در سال ١١٥٧ق.م سلسله کاسی بابل را منقرض ساخت. پس از آن در زمان او عيلامي‌ها به جنگ‌هاي متعددي با سلسله چهارم بابل معروف به سلسله دوم ایسین پرداختند. شوتروك ناهونته اول سنگ‌ها و مجسمه‌های متعددی را که اغلب به عنوان غنیمت جنگی به دست می‌آورد، جمع‌آوری می‌کرد‌.

شيلهك-اينشوشينك اول (۱۱۵۰ -۱١٢٠ق.م)

از شاهان دیگر این سلسله، دو بار بر ضد آشور و شش بار بر ضد بابل لشكرکشی کرد و در هر لشکرکشی به فتوحاتي نايل شد.

بر لوحي  سنگي شرح اين لشکرکشی‌ها و نام ۲۵۰ مکان فتح شده به دست او نوشته شده است. وی در سال ۱۱۳۳ ق.م آشور-دن اول، شاه اشوری را از اریکه قدرت به زیر کشید و در سال ١١۲۵ ق.م نينورت-نادين‌شومي شاه بابل را اسیر کرد. او کتیبه‌های شاهان قبلی عيلام را جمع‌آوری و حفظ کرده، آن کتیبه‌ها را عیناً رونویسی و همراه کتیبه‌های اصلی نگهداری می‌کرد‌. هوتلوتوش-اینشوشیناک (١١١٢٠-١١١٠ق.م) شاه بعدی، به جنگ‌هایی با نبوكد نصر اول شاه سلسله چهارم بابل، پرداخت که سرانجام از شاه بابل شکست خورد و بخش قابل ملاحظه‌ای از عیلام به دست بابلی‌ها ویران شد و عيلام تحت سلطه آنان درآمد.

آخرین شاه این سلسله شیلهين-همرو-لگمر (۱۱١۰ -۱۱۰۵ ق.م) نام داشت که تابع نبوكدنصر اول، شاه بابل، بود و سرانجام در ۱۱۰۵ ق.م به وسيله شاه بابل برافتاد و سلسله‌شوتروکی منقرض شد.

دوره سوم فترت (۱۱۰۵ -۷۶۰ ق.م)

پس از انقراض سلسله شوتروکی، سرزمین عیلام حدود سه قرن و نیم وارد دوره‌اي تاریک و نامعلوم گردید. در طول این دوره فقط دو بار نام عيلام  به میان آمده است: بار نخست مربوط به قرن دهم قبل از میلاد که تنها سلسله هفتم بابل، مار-بيتي-اپل عیلامی شش سال زمام امور بابل را در اختیار داشت؛ اما از خود سرزمین عیلام در این زمان اطلاعی نداریم. بار دوم مربوط به جنگ بین شاهان آشور و بابل در سال ٨٢١ق.م ، که شاه بابل عده‌ای از سربازان عیلامی را اجیر کرده بود. این جنگ با پیروزی آشور بر بابل به پایان رسید. احتمالاً در این تاریخ شاه بابل بر عیلام نیز حاکم بود.

سلسله عیلام نو(۷۶۰ -۶۴۴ ق.م)

هومبن- تهره در سال ۷۶۰ ق.م سلسله عیلام نو را تاسیس کرد. شاه بعدی، هومبن-نيكش اول بود در سال ۷۲۰ ق.م سارگن دوم، شاه آشور، را شکست داد .پس از او شوتروك ناهونته دوم به پادشاهی رسید. وی در منازعات داخلی بین‌النهرین مداخله کرد چنانکه مردو-اپل-ايدين دوم، شاه بابل، پس از شکست از آشور در سال ۷۱۰ ق.م به عیلام گریخت. شاه عیلام به او پناه داد و در سال ۷۰۳ ق.م سپاهي در اختیار او گذاشت. او با کمک این سپاه توانست دوباره بر تخت سلطنت بابل بنشیند.

هن حاکم ایالت ايپير ( واقع در ایذه کنونی‌) كه تابع شوتروک ناهونته دوم بود، در تاریخ بیش از سرور خود شهرت یافته است، زیرا تعدادي سنگ نگاره و سه کتیبه عیلامی در کول فرح و اشكفت سلمان نزدیک ايذه از او باقی مانده است.

در قرن هفتم قبل از میلاد جنگ‌های متعددی بین عیلام و آشور رخ داد. بابل در مواردی به صورت متحد عیلام در این جنگ‌ها شرکت می‌کرد؛ برای مثال در سال ۶۹۱ق.م نیروهای متحد عیلام و بابل در جنگ حلوله با قوای آشور درگیر شدند، اینکه این جنگ به نتیجه قطعی نرسید. جنگ‌های عیلام و آشور در زمان سلطنت آشور بانی پال( ۶۶۹- ۶۲۶ ق.م)شدت گرفت .

آشور بانی پال در سال ۶۵۳ق.م در جنگ تولیز  بر تبتی-هومبن شاه عيلام، پیروز شد و شاه عیلام در جنگ کشته شد.

در همین زمان ات-هميتي در شوش كه از تصرف آشوری‌ها مصون مانده بود به عنوان شاهی مستقل بر تخت نشست؛ اما آشوری‌ها در نواحی تحت تصرف خود در عیلام شاهانی دست ‌نشانده از خاندان سلطنتی عیلام بر تخت نشاندند.

چنانکه هومبن -نيکش دوم در شهر مدكتو (به قولی دره شهر کنونی به قولی نقطه‌ای بین شوش و شهر هیدلو) و تمرتیوي اول در شهر هیدلو از طرف آشوری‌ها به سلطنت منصوب شدند.

در سال ۶۵۱ هومبن -نيكش دوم که دست‌نشانده آشور بود وارد اتحادیه‌اي از شاهان بابل، یهود و عربستان و کلدانی‌ها فینیقیه‌ها و نبطی‌ها بر ضد آشور شد، اما در این زمان به دلیل جنگ قدرت بین زمامداران عیلام تا مدتی از آشور غافل شدند.

در سال ٦٤٨ق.م هومبن -هلتش سوم شاه واحد عيلام به سلطنت رسيد و به دوران تفرقه حکومت و جنگ قدرت در عیلام خاتمه داد. در سال ۶۴۷ ق.م جنگ بین او و آشور باني پال آغاز شد. آشوري‌ها بر عیلامی‌ها غلبه کردند و شاه عیلام به کوه‌ها گریخت. سپس آشوری‌ها تا انشان پیشروی کردند. کورش اول هخامنشی، حکمران انشان، به شاه آشور ابراز وفاداری نمود. آشوری‌ها در سال ۶۴۶ ق.م  شوش‌، پایتخت عیلام را تصرف کردند. هومبن-هلتش سوم به ناحیه الیپی فرار کرد. جنگجویان الیپی او را دستگیر و به آشور بانی‌پال تسلیم کردند و بدین‌ترتیب سلسله عیلام نو به دست آشور بانی پال منقرض شد و حیات سیاسی مستقل عیلام برای همیشه خاتمه یافت.

نحوه حکومت در عیلام

كشور  به شکل سه نفره اداره می‌شد. شاه در راس حکومت قرار داشت. پس از او نایب‌السلطنه عیلام (برادر جوانتر شاه‌) مقام دوم و شاهزاده شوش كه می‌بایست پسرشاه باشد، مقام سوم را داشت. نايب‌السلطنه عیلام، وليعهد بود و پس از مرگ شاه به جای او بر تخت مي‌نشست .شاه جدید، پس از جلوس باید با بیوه شاه متوفی ازدواج می‌کرد و برادر جوانترش نایب‌السلطنه جدید می‌شد. اگر شاه برادر جوانتري نداشت، شاهزاده شوش به مقام نایب‌السلطنه عیلام می‌رسید. با جلوس شاه جدید، شاهزاده شوش در منصب خود باقی می‌ماند و فقط در صورت مرگ شاهزاده قبلی شوش شاه جدید مي‌توانست پسر خود را به جای شاهزاده شوش بنشاند. اگر شاه پسری نداشت، پسر برادر شاهزاده شوش می‌شد اگر شاه پسری داشتن پسر برادری پسر خواهر شاه شاهزاده شوش می‌شد. اگر شاه نه پسري داشت و نه پسر برادري، پسر خواهر شاه شاهزاده شوش مي‌شد. البته از قرن دوازدهم ق.م به بعد، شاه عيلام به تنهايي و بدون دو مقام مرئوس دیگر حکومت می‌کرد.

دین در عیلام

خصوصیات دین در عیلام عبارت بود از احترام نامعمول به زنانگی جاویدان که در قالب پرستش الهه‌ها تجسم یافته (منظور آن است که در ابتدا الهه‌ها را به صورت برتر می‌پرستیدند به این سبب‌، زن بودن را شکلي جاودانه و درخور احترام می‌شمردند‌) و پرستش مارها که ریشه در جادو داشت. این الهه‌ها عبارت بودند از:

 پينيكير، الهه بومی شهر شوش.

کی رير یش محل اصلي پرستش او ليان (نزديك بوشهر كنوني) بود.

پرتي محل پرستش او در كوه‌هاي شرقي انشان

خدايان عيلام

از اواسط هزاره دوم ق.م که مبانی پدرسالاری بقایای مادرسالاری را در ایران کاملاً کنار زد، به تدریج خدایان عیلامی بالاتر از الهه‌های مادر خدایان قرار گرفتند.

 خدایان عمده ایلام عبارت بودند از:

هومبن؛  وی در راس خدایان عیلامی قرار داشت و در سراسر عيلام  پرستش می‌شد.

اینشوشينك؛ خدای شهر شوش.

نهونت؛ خدای خورشید و خداي خاص اجراي قانون.

شيموت؛ قاصد خدایان ملقب به خدای عیلامی‌ها كه در سراسر كشور مورد احترام بود.

نپير؛ خدای ماه که دارای القاب درخشان و پدر یتیمان بود.

شزي؛ خدای رودخانه كه در محاكمات به منزله قاضي آزمايش‌هاي ور مورد توسل بود.

 معابد عيلامي‌ها

بر نقش مهری متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد تصویر معبد اولیه‌اي دیده می‌شود، این تصویر بنایی چهارگوش و مرتب روی یک شالوده ایوان‌دار است. معبد مطبق یا زیگورات چغازنبیل در قرن ۱۳ قبل میلاد بنا شده که بخشی از آن باقی است. این بنای بسیار عظیم دارای پنج طبقه و هفت دروازه بوده است. زيگورات دیگری در همین زمان در شوش بنا شد. در سال ۱۹۶۳ در ده نو (هوپشن قدیم) بقایای معبدي متعلق به الهه منزت، همسر خدای شيموت، كشف گردید. در معابد عیلامی محراب‌ها قربانگاه‌های متعددی وجود داشت. شاهان عیلام برای هر یک از خدایان عیلامی در شوش و نقاط دیگر معبد می‌ساختند.

 مراسم مذهبی در عيلام

مراسم مذهبي به وسیله کاهنان و مردم در معابد اجرا می‌شد. عبادت معمولاً همراه با نواختن ساز بود. نايب‌السلطنه به نوازندگان مزد می‌داد تا صبح و شب در مقابل مدخل اصلی معبد بخوانند و بنوازند.

یکی از مراسم مذهبی در عیلام تشييع مجسمه‌های خدایان به وسیله مومنان بود، مجسمه خدا را روی تخت روان قرار می‌دادند و نوازنده‌ای در مقابل مجسمه خدا می‌نشست. تشييع‌کنندگان كه کاهنان، بزرگان و شاید خانواده سلطنتی آن را هدایت می‌کردند، برای زیارت مکان مقدس به راه می‌افتادند، در آنجا مراسم قربانی کردن اجرا می‌شد و عبادت‌کنندگان به خدایان پیشکش می‌دادند.

دو جشن مذهبی در عيلام برگزار می‌شد:

الف)ابتدا جشن بانوی پایتخت که احتمالا منظور از آن الهه پینيكر يا الهه کي ريريش بوده است. این جشن در آغاز پاییز که آغاز سال نیز بوده برگزار می‌شد و در آن قوچ‌های پروار شده را به طریقی آیینی در بیشه مقدس الهه قربانی می‌کردند؛ ب) جشن توگ كه خاص خدای شیموت بود. این جشن سالانه، ظاهراً در میانه ماه اردیبهشت برگزار می‌شد و در آن گاو نری را قربانی می‌کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *