قسمت نخست

عیلامیها خود، سرزمینشان را هلتمتی (سرزمین مقدس و سرزمین خدایان) میخواندند که مرکب از هل به معنی سرزمین و تمتی به معنی مقدس يا خدایان بود. سومريها ايلام را نیم (سرزمین مرتفع) مينامیدند؛ شاید به این علت که سرزمین عیلام علاوه بر دشت خوزستان، شامل کوهستانهای شمال خوزستان نیز بوده است.
قسمت اصلی سرزمین عیلام دشت شوش یا شوشون (خوزستان کنونی) بود که صورت یوناني آن سوزیاناست؛ اما حدود عیلام بسیار گستردهتر از این دشت بود. در ادوار اوج تاریخ عیلام، حدود آن در شمال تا کویر مرکزی ایران، اصفهان و خرمآباد کنونی، در جنوب خلیجفارس، در مشرق تا شهر سوخته در نزدیکی زابل کنونی و در مغرب تا دشت بینالنهرین میرسیده است. مردم سرزمینهای بینالنهرین یعنی سومر، آكد، بابل و آشور در طول تاریخ باستان با عیلامیان ارتباط داشتند.
سرزمین عیلام از هزاره هشتم ق.م مسکونی شد و از نیمه اول هزاره سوم ق. م وارد عصر تاریخی گردید. به گفته امستد: «موطن اصلی عیلامیها در کوههای زاگرس بوده است». به گفته والتر هینتس: عیلامیها عیلامی بودند (منظور این است که آنها را باید از نژاد مستقل عیلامی و جدا از نژادهای دیگر دانست) نژادی که به نحوی دگرگونىناپذیر مستقل بود. هنوز هیچ رابطهای با اقوام دیگر پدیدار نشده است. اما به نظر میرسد عیلامیها با لولوبیها یک نژاد کوهنشین و همسایگان آنها در شمال و با اقوام دیگری که «سو» نامیده میشدند وجه اشتراک زیادی داشتند. با این حال جمعیت عیلام نامتجانس بود. به نظر میرسد که حتی جمعیت عیلام باستان جمعیتی مختلط بود، شامل بومیان تیرهپوست از نژادي نامعلوم و سامیهایی که در تهاجمهای مکرر از دوره آکد (قرن ٢٤ق.م) به تدریج از بینالنهرین نفوذ کرده بودند. محافظان قهوهای پوست در نقوش شوش مربوط به دوره هخامنشی ممکن است عيلامیهای کوهنشین (نیاکان لرهای کنونی) باشند. باید توجه داشت که عبارات یادشده نظریه هينتس است و لرهاي کنونی پوست تیره ندارند.
ورود عيلام به دوران تاریخی
دوره آغاز تاریخ سرزمین عیلام مربوط به سال ۲۷۵۰ ق.م است. در این زمان «مس كي اگ گشر» بنیانگذار سلسله اول اوروک(از شهرهای سومر)، به عیلام لشکرکشی کرد و بر آن و سواحل خلیجفارس سلطه یافت.
مشخص است که سلطه سومریها بر عيلام دائمی و قطعی نبوده، زیرا در سال ٢٧٠٠ ق. م در زمان سلطنت «لو گل بند» شاه سوم سلسله اول اوروك، عیلامیها سومر را مورد تهاجم قرار دادند. در سال ٢٦٨٠ ق.م «انمبر گسی»، شاه سلسله اول کیش (از شهرهای سومر)، به عيلام حمله کرد و عیلامیها را مطیع خود ساخت و کمی بعد از حمله انمبرگسي، عيلاميها سومر را مورد تهاجم قرار دادند (سال ۲۶۷۵ ق.م) و دوموزی، شاه چهارم سلسله اول اوروك در برابر آنان مقاومت کرد. در سال ۲٦٥٠ق.م گیلگمش شاه پنجم سلسله اول اوروك، عیلام را مورد حمله قرار داد و تا سرزمینهای آن سوی عیلام پیشروی نمود. سومریها از حملات متعدد خود به عیلام دو هدف داشتند:١) دستیابی به منابع اقتصادی موجود در عیلام یعنی فلزات (سرب، مس، قلع و نقره) و سنگهای معدنی (مرمر سفید) و سنگهای قیمتی و همچنین اسبها. این کالاها در دوران صلح از طریق مبادلات تجاری به دست سومریها میرسید، ولی سومریها با اقدام به لشکرکشی در نظر داشتند تسلط خود را بر این منابع تحکیم بخشند و عيلام را غارت کنند؛ ٢) نظارت بر عیلامیها و بازداشتن آنها از تهاجم به بینالنهرین؛ زيرا آنها هرگاه قدرت و فرصت مييافتند در حمله به بينالنهرين ترديد نميكردند.
سلسله اول اون (۲۵۷۰ -۲۴۷۰ق.م)
در حدود سال۲٥٧٠ ق.م برای نخستین بار سلسلهای در عیلام تشکیل شد. مرکز این سلسله شهر اون (احتمالاً نزدیک دزفول كنوني) بود. نام بنیانگذار این سلسله معلوم نیست، اما مشخص است که او در حدود سال ۲٥٥٠ ق.م به سومر حمله كرده و با شکست دادن سلسله اول اور (از شهرهای سومر)، بر بخش اعظم بینالنهرین تسلط یافته است. نام شاه دوم اين سلسله نیز معلوم نیست. در حدود سال ۲۵۲۵ ق.م سو…، بنیانگذار سلسله دوم کیش، عيلاميها را شکست داده و از بینالنهرین بیرون راند. در اوایل سلطنت کو-اول-…، اور-ننش ، بنیانگذار سلسله اول لگش (از شهرهای سومر)، بخشهای کوهستانی شمال عيلام را مورد حمله قرار داد و اشیایی را به غنیمت از کوههای عيلام با خود برد. اغتشاشات داخلی عيلام در اواخر سلطنت کو- اول-…؛ سرانجام به سقوط او و انقراض سلسله اول اون توسط پلی منظور منجر شد.
سلسله دوم اون (۲۴۷۰ -۲۱۸۳ق.م)
در حدود سال ۲۴۷۰ ق.م پلي سلسله دوم اون را بنیانگذاری کرد. پس از وی در سال ٢٤٥٠ ق.م تت اول به سلطنت رسید و در زمان سلطنت او ائانتوم، شاه سلسله اول لگش، عیلام را مورد تهاجم قرار داد و حاکمان دو شهر عیلامی «اورو-ا واورواز» را شکست داد و بسیاری از عيلاميها را قتل عام کرد. مدتی بعد زمانی که عیلامیها بر ضد لگش شورش کردند، ائانتوم آنها را به عقب راند.
در اواخر سلطنت شوشونترن، شاه عیلام(٢٣٥٠ ق.م)، نیرويى ۶۰۰ نفری از عیلامیها لگش را مورد تهاجم قرار دادند که در رویارویی با ارتش بزرگ و مجهز لگش به سختي شکست خوردند و ۵۴۰ نفر از آنان کشته یا اسیر شدند و فقط ۶۰ نفر از آنها موفق به فرار شدند.
سارگن، بنیانگذار سلسله آكد، در اواخر سلطنت خود (۲۲۸۸ ق.م ) به نواحی شرقی کوهستانی لشکرکشی کرد و پس از مقهور ساختن کوهنشینان شمال عيلام به سمت عيلام رفت.
وی پس از تصرف ایلام به «لوه-ايشن»، شاه عیلام، اجازه داد که به عنوان تابع او بر تخت سلطنت باقی بماند.
لوه-ایشن در سال٢٢٨٥ ق.م پس از اتحاد با حاكمان ورهشي (در شمال غربی عیلام) و حکمرانی شيريهوم (در مجاورت عیلام) در برابر سارگن قرار گرفت. سارگن آنان را شکست داد و لوه-ايشن در جنگ کشته شد. سپس سارگون شوش را تصرف کرده، شوش و اون را غارت کرد.
با مرگ سارگن (۲۲۷۹ ق.م)، هيشپ-رتپ، شاه عیلام، برای آزادی از یوغ آكد با بعضی از حکمرانان سرزمینهاي مجاور متحد شد، ولی ریموش جانشین سارگن در سال ۲۲۷۵ ق.م عیلامیها و متحدینشان را شکست داده، شوش را به تصرف درآورد.
او عیلام را غارت کرد و تعدادی از مردم آن را به بردگی گرفت.
نخستین حکومت سه نفره که قسمت اساسی نظام حکومتی عيلام بود، در زمان هيشپ-رتپ پدیدار شد. علاوه بر شاه دو زمامدار مقتدر دیگر که مرئوس شاه محسوب میشدند در حکومت بر عیلام سهیم بودند.
این دو نفر برادر جوانتر شاه (نایبالسلطنه عیلام) و پسرشاه (حاکم شوش) بودند.
در سال ۲۲۴۳ ق.م نرام_سین، شاه آكد، با هيت شاه عيلام كه تابع او بود پیمان اتحاد بست تا با استفاده از کمک نظامی عیلام با قوم گوتی که در کردستان کنونی به سر میبردند، مقابله کند. برای سرکوب شورشیان در شمال غرب عيلام نیز سربازان عيلامي به نرام-سین کمک کردند.
در اواخر سلطنت هیت، كوتیک-اینشوشیناک، نایبالسلطنه عیلام، با اتحاد با سرزمین زهر به آکد حمله کرد.
شاه آكد در این زمان شر-كلي-شري بود که در مقابل نیروهای متحد مقاومت کرد و آنان را به عقب راند. هر چند این تهاجم به شکست آكد نينجامید، از آن پس استقلال عیلام در سایه قدرت نظامی كوتیک -اينشوشيناك محرز شد.
كوتيك اينشوشيناك در سال ۲۰۲۳ ق. م به سلطنت رسید. او موفق به کسب استقلال عيلام از آکد گردیده بود. در پی استقلال سیاسی عیلام، کوتيك -اینشوشيناك برای زدودن کامل آثار تسلط گذشته بیگانگان به احیای تمایلات ملی در میان اتباع خود پرداخت. تجلی عمده این كوشش، استفاده از خط ترسیمی عیلامی بود. در طول سلطنت او مردم عیلام از استقلال سیاسی و فرهنگی برخوردار بودند، اما این استقلال با تهاجم گوتیها به عیلام خاتمه یافت. لازم است یادآوری کنیم که گوتیها در هزاره سوم ق.م در كردستان كنوني به سر ميبردند.
اين قوم در سال ٢٢١١ق.م با تهاجم به بینالنهرين و تصرف قسمتی از این سرزمین سلسله گوتي را در بینالنهرین تشکیل دادند. گوتيها در سال ۲۱۸۳ ق.م بر سرزمین عیلام تسلط یافتند و با پایان یافتن حاکمیت كوتیک اینشوشيناك، سلسله دوم اون نیز منقرض شد.
دوره اول فترت (۲۱۸۳-۲۰۷۰ ق.م)
گوتيها با برانداختن كوتیک-اینشوشيناك بر سرزمین عیلام مسلط شدند و بر سراسر بینالنهرین نیز تسلط یافتند. سلطه گوتيها بر عيلام تا سقوط سلسله گوتی در بینالنهرین به طول انجامید. تنها اطلاعاتی که از وضعیت عيلام در دوره اول فترت در اختیار داریم به کتیبههایی از گودا (۲۱۴۱ -۲۱۲۲ ق.م) حكمرانان سلسله دوم لگش، مربوط است. دولت گوتی در سال ۲۱۲۰ ق.م به وسیله اوتوخگل، شاه سلسله پنجم اروک منقرض شد و نواحی تحت حاکمیت آن از جمله ایلام تحت تسلط سلسله پنجم اوروک، منقرض شد و نواحي تحت حاكميت آن، از جمله عيلام، تحت تسلط سلسله پنجم اوروك قرار گرفت. اتوخگل نیز در سال ۲۱۱۳ق.م مغلوب اورنمو، شاه سلسله سوم اور شد و به این ترتیب حاکمیت بر عيلام نیز به دست اور افتاد.
سلسله اول سیمشکی (۲۰۷۰ -۲۰۴۰ ق.م)
تزيت اول در سال ۲۰۷٠ق.م سلسله اول سیمشکی یا سیمش را تاسیس کرد. تاسیس این سلسله نشان میدهد در همان زمان که ناحیه شوشون تحت سلطه اور قرار داشت و ناحیه انشان (تل ملیان در فارس و بخشهایی از شمال شرق خوزستان) نیمه مستقل بود، سيمشکی (احتمالاً نزدیک خرمآباد کنونی) استقلال پیدا کرد.
در سال ٢٠٦٣ق.م لیبوم، حكمران انشان، با حمایت تیزت اول بر ضد اور شورش کرد، ولی شولگی، شاه سلسله سوم اور، آنان را سرکوب کرد.
سومین و آخرین شاه سلسله اول سیمشكي تزيت دوم بود که در سال ۲۰۴۰ ق.م گیرنم او را برانداخت، به این ترتیب سلسله اول سيمشکی منقرض شد.
سلسله دوم سیمشکی (۲۰۴۰-۱۸۵۰ ق.م)
در سال ۲۰۴۰ ق.م گیرنم با منقرض کردن سلسله اول سيمشکی، سلسله دوم سیمشکی را بنیانگذاری نمود. او در اوایل سلطنتش ناحیه انشان را تحت تابعیت خود درآورد. شاه بعد از او، لورك-لوهن، در سال ۲۰۲٢ق.م از سيمشکی به سمت شوشون لشكرکشی کرده، شوش و بخشهای دیگری از شوشون را از سلطه اور آزاد نمود. ولی در جنگ با ايبي-سين، شاه سلسله سوم اور، شکست خورد و به اسارت قوای اور درآمد.
هوترن-تپتي شاه بعدى عیلام، در سال ۲۰۱۰ ق.م شوش را تصرف کرده، شوشون را از سلطه اور آزاد کرد. بنا بر نظر هینتس وی در سال ۲۰۰۶ ق.م به شهر اور حمله کرده است.
در این حمله، سربازان عیلامی تحت خدمت سومریها که در اور مستقر بودند نيز به عیلامیهای مهاجم پیوستند.
ايبی-سين از عیلامیها شکست خورد و به اسارت آنان درآمد و به این ترتیب سلسله سوم اور به وسیله عیلامیها منقرض شد.
در سال ۱۹۸۵ ق.م قوای سلسله اول ايسین (از شهرهای سومر) موفق شدند ایلامیها را از آنجا برانند.
در سال ۱۹۱۶ ق.م عیلامیها در رویارویی با گونگونوم، شاه لرس (از شهرهای سومر)، به شدت شکست خوردند و گونگونوم بخشی از عیلام را تصرف و شوش را فتح کرد. از آن پس از شاهان سلسله دوم سیمشکی به صورت تابع لرس در آمدند. در سال ۱۸۵۰ ق.م ایندتو-تمتی، آخرین شاه سلسله دوم سیمشکی، به دست اپرتی دوم برافتاد و به این ترتیب سلسله دوم سیمشکی منقرض شد.
سلسله اپرتی( ۱۸۵۰- ۱۵۰۰ق.م)
اپرتی دوم در سال١٨٥٠ ق.م با منقرض کردن سلسله دوم سیمشکی، سلسله جدیدي را که به نام خود او معروف است در عيلام بنیانگذاری کرد. در اوایل سلطنت او، سبيوم، شاه سلسله اول بابل بر عیلام تسلط یافت، ولی اپرتی با راندن بابلیها توانست دوباره استقلال عيلام را به دست آورد.
در سال ۱۸۴۰ق.م كودور-مبوك نوه اپرتی به بینالنهرین حمله کرد و بخشی از آن سرزمین را به تصرف خود در آورد.
در سال١٧٩٤ق.م عیلامیها لرس سلسله ایسین را منقرض و ايسين را به قلمرو خود افزودند. در سال ۱۷۶۳ ق.م حمورابی شاه سلسله اول بابل لرس را از دست عيلاميها بیرون آورد و به سلطه ایلامیها بر بخشهایی از بینالنهرین خاتمه داد. دولت عیلام نیز به دنبال شکست از حمورابی به تابعیت شاه بابل درآمد. پس از مرگ حمورابی سلسله اول بابل رو به زوال رفت و در سال ۱۷۱۱ ق.م ارتش عیلام تحت فرمان كوتر نهونت اول، شاه عيلام، بر بابل غلبه یافت و عیلامیها بر بخش عمدهای از بینالنهرین تسلط پیدا کردند، اما این تسلط چندان به طول نینجامید و در اواسط قرن هفدهم قبل از میلاد عیلام دوباره تحت سلطه سلسله اول بابل درآمد.
نوشتهای از کوک -نشور دوم، شاه عیلام یافت شده است که دارای تاریخ بابلی است و به سال ۱۶۴۶ ق.م، یعنی سال اول سلطنت امی-صدوق، شاه سلسله اول بابل، تاریخگذاری شده است و این امر نشانه تابعیت شاه عيلام به شاه بابل است.
در سال ۱۵۹۵ ق.م سلسله اول بابل به دست دولت هیتی که در آسیای صغیر قرار داشت، منقرض شد و پس از آن قلمرو سلسله اول بابل تحت تصرف دولت کاسی بابل یا سلسله سوم بابل درآمد؛ بدینترتیب عیلام نیز تحت سلطه کاسیهای بابل قرار گرفت. در سال ١٥٠٠ق.م كاسيهاي بابل با برانداختن كوتر نهونت دوم، آخرین شاه سلسله اپرتی، این سلسله را منقرض کردند.
دوره دوم فترت (۱۵۰۰ -۱۳۵۰ ق.م)
با انقراض سلسله اپرتی، عیلام جزئی از متصرفات دولت کاسی بابلی گردید و حاکمانی از سوی این دولت اداره امور عیلام را به دست گرفتند. با شروع دوره دوم فترت اقوام مختلفی به عیلام کوچ کردند و در آنجا ساکن شدند.
با وجود سلطه درازمدت بیگانگان بر عيلام، در دوران فترت، از سلطنت شاهي عیلامی به نام تپتي-اهر در حدود سال ۱۴۰۰ ق.م اطلاع داریم. پایتخت حکومت او شهر شوش بود. سنگ نوشته بزرگی از وی به دست آمده که در آن خود را آزادکننده کشور عيلام از تسلط شاهان کاسی بابل خوانده و اطلاع داده که معبدی از آجر پخته برای خدای اینشوشیناک ساخته است. از سرنوشت تپتی-اهر اطلاعی نداریم ولی از قرائن چنین بر میآید که سلطنت او به وسیلهی کاسیهای بابل به آخر رسیده است.