
نوشته اوجنیو گالدیری
ترجمه سید منصور سید سجادی
این مقاله نخستین بار در نامه پژوهشگاه میراث فرهنگی شماره ۸ سال ۱۳۸۳ منتشر شده است
اصل متن ایتالیایی این مقاله در سال 1974 میلادی منتشر شده است
Eugenio Galdieri. “L’acqua nell’antico aspetto di Isfahan attraverso le pitture pareitali degli ultimi due secoli” : GURURAJAMANJARIKA. Studi in onore di Giuseppe Tucci. Vol. 1. Istituto Universitario Orientale. Napoli
چندین سال پیش زمانی که پرفسور توچی** برای بازدید از فعالیت های موسسه ایزمئو*** به اصفهان آمد متوجه صدمات و لطماتی که هر روزه به تار و پود شهری قدیم اصفهان وارد می شد گردید. در آن موفع وی از من خواست تا در مورد برخی از مناظر دیدنی اصفهان در دو سده اخیر مطالبی که بتوان به آنها به مثابه یک سند (تاریخی) استناد کرد بنویسم. به این ترتیب مقاله زیر را نباید به عنوان تحقیقی در باره وضعیت شهری اصفهان تلقی کرد، بلکه این مطالب می توانند تنها به شناسائی بخشها و نمونه هائی از ویژگی های این پاینخت قدیمی در طی سالهائی که کمتر مورد تحقیق قرار گرفته و شناخته شده و اوج شکوفائی آن در دوران صفویه بوده است، کمک کنند. ارائه این گزارش بیشتر و در حقیقت دعوت ساده ای برای انجام مطالعات عمیق تر و شنا سائی بیشتر و حفاظت از تمام ین ویژگی هائی اصفهان در سالهائی که کمتر مورد توجه بوده در خود حفظ کرده، می باشد. نکته دیگر آن که مطالب زیر گویای کوشش ساده ای است تا از طریق یک دید سریع و شتابزده، گسترش انجام کارهای تجاری و تفسیر غلط نوعی نگاه و تصور از مدرن گرائی، که در سالهای اخیر سعی می کند به هر شکلی در ریشه و ناف شهر، – تقریبا مانند آنکه کمبود فضای حیاتی داشته باشند – نفوذ کند را نشان دهد. منظره شهر به صورتی که کم و بیش در دو سده گذشته بوده و یک اصفهان دست نخورده امروزه تقریبا نا پدید شده ، اما هنوز بخشهائی از آن را می توان و باید به هر قیمتی نجات داد. در حقیقت مرمت بناهای یادمانی و معروف نمی تواند هیچ سودی داشته باشد اگر همزمان با این کار، صدمه های غیر قابل جبرانی به محیط و فضائی وارد آید که چنین یادمانهائی را به وجود آورده و در خود نگاه داشته است.
اوجنیو گالدیری اصفهان نوامبر 1972
** G. Tucci
***. IsMEO
بازدید کننده امروزی عادت کرده اصفهان را به شکل مجموعه ای از خانه های کم ارتفاع، کوچه های پر پیچ و خم، گنبد های کوچک، بازارهای تاریک، که هراز گاهی گلدسته یک مناره بلند و یا حجم با عظمت یک مسجد از میان آنها نمایان می شود؛ ببیند. فضائی یکسان و همگون به رنگ کاهگل که تنها رنگ فیروزه ای کاشی ها و یا رنگ سبز چنارهای چند صد ساله هماهنگی آن را بر هم می زند. اما برای شناسائی اصفهانی دیگر باید بناهای یادمانی این شهر در دو سده گذشته را به بهترین نحو شناخت.
برای این کار باید در گرد آوری اطلاعات ناچیزی که امروزه باقی مانده و در دسترس هستند کوشش کرد و آنها را مانند قطعات کوچک موزائیک کنار هم گذاشت: اصفهانی آبی[1]، اصفهانی که آب در آن نقش اول را داشته است. این تصویر شهر بشکل خارق العادهای وجود داشته و آب زاینده رود برای تعداد بی شمار مادی ها، نهرهائی با لبه ها و حاشیه های قائمه و با کرانه های طبیعی و بیشه زار که در همه جهات شهر جریان داشته اند کافی بوده است [2]
با استفاده هوشمندانه از شیب طبیعی حوضه بزرگی که در فسمت اصلی شهر قرار داشت امکان ایجاد یک جریان دائم آب در نهرهائی که از رودخانه سرچشمه می گرفته و به آن باز می پیوسته اند وجود داشته و قسمت های بین رودخانه و کوه ها در سمت جنوب – یعنی جلفای امروزی – از آب ارتفاعات کوه صفه که سطح آن به شکل تراس ها و آبشارهای منظم کوچکی در آورده شده بود سیراب می شده است.

بنای خانه ها، کیوسک ها و کلاه فرنگی ها در طول مادی ها به تدریج آغاز شد. این مجموعه ها از آب نهرها استفاده می کردند و برای عبور و مرور از خیابانها در طول و کنار این نهرها یک سلسله پل ها و گذرگاه هائی به شکل های مختلف ایجاد شده بود. ساخت و ساز خانه ها و ویلاهای بزرگ در طول این نهرها و رودخانه کم کم گسترش یافته و زندگی در این جا به صورت مد روز در آمده و تقریبا نوعی امتیاز به شمار می رفته است.
سنت قدیمی بنای ساختمان ها بین دو یا چند استخر یا برکه، که یک سنت معماری صفوی بوده، اما ریشه های آن به زمانهای دورتری بر می گردد، به تدریج وضعیتی را به وجود آورد که این بنا ها تقریبا به صورت خانه های آبی درآمدند. در این زمان شیوه های معماری شدیدا غربی نیز، به خاطر رواج مد ناشی از تاثیر معماری فرانسوی و روسی در معماری ایرانی در این دو سده آخر، به معماری و ساختمان سازی کلاسیک ایرانی یعنی آن شیوه معماری که از معماری صفوی منشعب شده و منشاء گرفته بود اضافه شد
منظره ای اصفهان در زمانی بین اواخر سده هجدهم و اوائل سده نوزدهم امروزه غیر قابل باز یابی است و تنها می تواند تخیلی باشد، اما یک سلسله مدارک و اسناد غیر مستقیمی از وضعیت قدیمی آن که نشان دهنده مناظر کوچک، نقش هائی که ده ها و ده ها بار تکرار شده اند و خانه های آن زمان را زینت می بخشیده اند وجود دارند که امروزه تنها در برخی ساختمانهای نیمه متروک و نیمه ویرانه باقی مانده اند و یا در برخی از تزئیناتی که از خانه ها و ساختمانهائی خراب شده کنده و جدا شده اند وجود دارند.
کوشیده ایم حداقل و به صورت تقریبی این منظره تقریبا گم شده را از طریق مطالعه مقدار ناچیزی از آثاری که به هر حال تاکنون باقی مانده و در دسترس می باشد تا حدودی بازسازی کنیم و یا دقیقتر بگوئیم یادداشت های ما از روی مواد و مدارک زیر تهیه شده است :
1. مناظر کوچکی که در روی مقرنس ها و دیوار های ساختمانهای اواخر دوره صفویه و قاجار در اصفهان کشیده شده بوده است.
2. شیشه های نقاشی دوران قاجار
3. کاشی های تزئینی سده گذشته.
4. تاریخ گذاری بناها و نقاشی های اشاره شده در بالا ؛ روش ها و موضوع مناظر.
5. مقایسه با نقشه های قدیمی شهر و نمونه هائی که در جاهای دیگر ایران وجود داشته.
6. مقایسه با بنا های سده های قدیمی تر و توصیفات جهانگردان غربی.
7. بررسی و مفایسه آن بخش هائی از این بناها و مناظر که تا امروز باقی مانده اند.
همانگونه که پیشتر اشاره شد مطالب حاضر باید به صورت یک پیش نویس و یادداشت تلقی شوند و کلیه اصل این موضوع باید عمیقا از طریق یک مطالعه برنامه ریزی شده و سیستماتیک مطالعه شود.
1). با دقتی تقریبی موفق شدیم سه بنای شاخص که داخل شبکه شهری اصفهان واقع شده اند را مورد مطالعه قرار دهیم:
الف. یک بنای مسکونی که مطمئنا متعلق به دوران صفوی است و تا کنون نیز مسکونی باقی مانده است. وضعیت حفاظتی این خانه که در خوراسگان وافع شده است در حال حاضر عالی است اما خیابان جدید التاسیسی به پهنای 24 متر آن را تهدید می کند. این ساختمان با ارزش و نفیس نیمه قرن هفدهم یک بنای شاخص آن سده به شمار می رود.
طاق تالار بزرگ زمستانی با آویزه های گچی تزئین شده است. بیشتر تزئینات نقاشی شده مربوط به باز سازی و تعمیراتی باشد که بعدها و ادر سده هجدهم انجام شده و به احتمال زیاد کار هنرمندان ارمنی است. جز از بخش های تزئینی هندسی و موتیف های گیاهی و پرندگان که بخشهائی داخلی در های گرانبهای بنا را پوشانده اند ( شکل 1)، تالار بزرگ ساختمان با نقش چهارگوش ها و دایره های تزئین شده است و صورت زنها ئی که پیرامون آنها را نقوش گیاهی فرا گرفته اند داخل آنها نقاشی شده اند. در روی طاق ومقرنس ها نقش شخصیت های کم و بیش کلاسیک و سنتی ایرانی ادبیات فارسی نقاشی شده که مناظر کوچک و نیز شکل ساختمانهائی که در میان آن ها می توان کلیسا و قلعه هائی را نیز دید به تصویر کشیده شده اند ( شکل های 2 و 3 ). در عوض در میان قاب های دایره عکس های بزرگ زنانی دیده می شود که لباس آنها اروپائی است اما دستهای آنان به علامت شادی با حنا رنگ شده اند. در روی زمینه این نقاشی ها برخی بناهای ساده تصویر شده اند که در کنار جریان آب واقع شده اند. ( شکل 4) .
لازم به یاد آوری است که تزئیناتی این چنینی یعنی مناظر صحرائی، رودخانه و کلاه فرنگی های کوچک خاص نقاشی های اصفهان هستند و در جاهای دیگر به ندرت دیده می شود.
این گونه نقاشی های دیواری، کم و بیش با تزئینات آب و خانه های کنار آب هنوز در بسیاری از خانه های بخش قدیمی اصفهان وجود دارند و پیش از آنکه شهر مدرن آنها را کاملا خراب کرده و از بین ببرد می باید حدافل به مستند سازی آنان افدام کرد.
ب. امامزاده احمد در بخش کهنه بازار در مشرق مسجد شاه: داخل حیاط وسیع این مجموعه قبرستان کوچکی وجود دارد (شکل 5) و در داخل بنا 66 قبر با سنگ قبرهائی با ارزش بسیار قابل توجهی احداث شده است[3].
دیواره ها و گنبد اصلی ساختمان دارای تزئینات گچی رنگی بسیاری است که داخل آنها قاب هائی چهار گوش و بیضی شکلی ترسیم شده که در بر گیرنده مناظر کوچکی نقاشی هستند که موضوع آنها نیز ساختمانهای کنار جریان آبها و نهر هاست ( شکل 6)
تعداد معدودی از مناظر بناها متاثر از مناظر ایرانی است اما نباید فراموش کرد چنانکه پیشتر هم اشاره شد در آن زمان شهر های پیشرفته ایران کم کم از ساختمانهائی با تقلید از بناهای اروپائی پوشیده و پر می شدند.
در این جا هم برخی از بناهای مذهبی مسیحی در کنار جریان آبها دیده می شوند (شکل 8)اما اکثر بنا ها غیر مذهبی هستند. تصویر چادرهائی شبیه چادر های نظامی در نزدیکی تالار ستوندار ( به شکل چهل ستون، آینه خانه) یا چیزی شبیه به آن در روی زمینه بسیار جالب است. بین بیشه زارهای کرانه رودخانه یک پل کوچک دیده می شود قایق هائی در روی رودخانه وجود دارند ( شکل 7 )[4]
موضوع پل به شکل و اندازه های مختلف در بسیاری از موارد تکرار می شود ( شکل های 9 و 10 و 11) در حالیکه طاق های پل ها ساختمان آن را با دیوارهائی مستقیما به جریان آب متصل می کرده اند. ( شکل های 12 و 13).
موضوع دیگر که آن نیز دائما تکرار شده شکل بناهائیست که آب در زیر آن ها جریان دارد ( شکل های 14 و 15) این موضوع به صورت گسنرده ای تا به امروز و به ویژه در مساجد تکرار می شود ( برای مثال نگاه کنید به مدرسه مذهبی مادر شاه)
در شکلهای شماره 16 تا 24 تعداد ساختمانهای بسیاری را در وضعیت و شکلهای گوناگون در کنار موضوع اصلی یعنی جریان آب می توان مشاهده کرد.
همانگونه که به روشنی از روی شکلها دیده می شود بیشتر خانه ها و بناها به سبک ایرانی است ( مثلا نگاه کنید به شکل ایوانها و به stalattiti ؛ به تالارها و ستون ها؛ به طاق ها و گنبد ها و چهلچراغها ). چنانکه مشاهده شد حضور برخی ویژگی های مخصوص مثلاچادرهای نظامی و برخی از بناهای مجرد نشان می دهند که نقاشی ها محصولات تخیلی خاصی نیستند یعنی تنها برآوردن آرزوی آب؛ سبزی ؛ تازگی و شادابی؛ بلکه اغلب این مناظر با مناظر حقیقی مطابفت دارند تا جائیکه اگر چه با مقداری دستکاری به شکل تفلیدی و کپی شده از یک دیگر در می آیند. به نظر می رسد همین تکرار موضوعات و موتیف ها که در نقاشی های مختلف با یک دیگر مطابفت می کنند حقیقتی را که امروزه قابل اثبات نیست را تائید می کنند[5]
پ.یک ساختمان مسکونی معمولی در طول خیابان عبدالرزاق که از سوی چهار باغ به سوی مسجد جمعه می رود. مانند نمونه های بسیار دیگر این خانه بعد از پاره پاره کردن شبکه قدیمی و کهن شهری و قطعه قطعه کردن منطقه برای استفاده بیشتر امروزه متروک شده است. در حال حاضر[6] این خانه نسبت به موقعیت خیابان حدید حدود 2 متر پائین تر واقع شده و هیچ مشکلی برای عارت تزئینات آن از سوی اشخاص مختلف وجود ندارد. این بنا در اصل فضاهای بسیاری در گوشه های حیاط چهار گوش خود داشته و بر طبق سنت های موجود دارای حوض بزرگی به همراه یک انبار و زیر زمین و تالار بوده است. از این مجموعه امروزه تنها تالار آن باقی مانده که طاق آن ترک برداشته است. دیوار های تالار با گچ های رنگین و فاب های کوچکی تزئین و نقاشی شده است ( شکل 27). ساختمان این بنا می تواند مربوط به نیمه نخست سده گذشته باشد در حالی است که تزئینات آینه کاری آن – که امروزه تنها فالبهای گچی آنها باقی مانده – بدون شک جدید تر هستند. مناظر کوچکی که هنوز در اینجا وجود دارند، تماما نمایش دهنده مناظر آبی هستند. شباهت های موجود بین این موضوع های تزئینی و موتیف های موجود در امامزاده احمد بسیار جالب به نظر می رسند . . در این جا همان موتیف های پل ( شکل های 28 و 29 ) و طاق های خصوصی ( شکل های 30 و 31 ) کلاه فرنگی های مجرده ( شکل های 32 و 33 ) و بناهای کاملا ایرانی ( شکلهای 34 و 35 ) را به خوبی می توان مشاهده کرد.
به مانند امامزاده احمد در این جا نیز یک موضوع عجیب دیگری دیده می شود که ارزش مطالعه عمیق تری دارد یعنی دو مناره ایزوله با بالکن های که به صورت عجیبی آویزان و کج شده اند. ( شکل 36 )[7]
2) کلیه موضوعاتی که در نقاشی های دیواری به تصویر کشیده شده و در باره آنها صحبت کرده ایم با کمی تغییر در شیشه های کوچک نقاشی شده دوران قاجار نیز وجود دارند که به ندرت در بازارهای عتیقه فروشی ایران دیده می شوند. همه این نقاشی ها از ساختمانهای خراب و ویران شده ای بدست می آیند که این نقاشی ها و گچبری ها در روی دیوار های آنها وجود داشته است.
این ها نوعی نقاشی هستند که با نام پشت شیشه خوانده می شوند که تکنیک خاصی است که بر اساس آن رنگ در روی پشت شیشه کشیده می شود و بعد لایه های دیگر نقوش به صورت بر عکس در روی آن کشیده می شود.
موضوعات نقاشی پشت شیشه به استثنای موضوعات مذهبی و آئینی به سه گروه تقسیم می شوند: الف) میوه ها؛ گلها و پرندگان؛ ب) صورت و شکل زنان ؛ پ)مناظر طبیعی کوچک.
در حالیکه دو موضوع الف و ب به صورت کلی موضوعات رایج مناطق شمالی هستند ( قزوین ؛ تبریز و…)؛ نقاشی های مناظر تقریبا همگی متعلق به اصفهان هستند اگر چه در بازار شهر های دیگری مانند تهران نیز یافت می شوند. مسجل است که بیشتر نمونه های زیبا و یگانه این نقاشی ها امروزه در مجموعه های شخصی می باشند و ما موفق شدیم بعضی از این نمونه ها را در برخی از کلکسیونهای شخصی بررسی کنیم. همانگونه که از روی تصاویر دیده می شود موضوع این نقاشی ها همان موضوعهای پیشین هستند و حتی در برخی مواقع تقریبا همان ساختمانها و بنا ها تصویر شده اند؛ این هم شکلی و تطابق موضوع ؛ باعث پیش آمدن این نکته نیز می شود که بر اساس آن این نقاشی های همسان و همگون نوعی شکل های ثابت تزئینی بوده اند که در ساختمانهائی که واقعا وجود داشته اند از آنها استفاده می شده است. و نقاشی های تقلیدی و جدیدی نیستند.
به احتمال بسیار زیاد هر دو نظر درست است به این معنا که از آنجائیکه مد بنای ساختمان در روی آب به بالاترین اوج گسترش خود رسیده بوده به همین ترتیب نوع باز تولید تزئینات بنا ها نیز همراه تقویت خیال پردازانه نقاش و تغییرات بی شمار در جزئیات نقش ها؛ .به صورت یک موضوع کلاسیک تزئینی در آمده بوده است.
در حالیکه برخی از موتیف ها کاملا تکرار همان موضوعات نقاشی های دیواری هستند ( شکل های 37 و 38 و 39)، برخی دیگر تقریبا شبیه کاری هستند ( شکلهای 40 و 41 و 42) و برخی دیگر ساختمانهای کاملا جدیدتر و دیگری را نشان می دهند ( شکلهای 43 و 44 و 45 و 46). اما موضوع طاق ها و پلها و طاقچه ها در تمام این نقاشی ها ثابت و بدون تغییر باقی می مانند.
3) مدارک غیر مستقیم دیگر کاشی های پخته لعابدار با برجسنگی بسیار کم و معمولابزرگی- تقریبا 30 در 50 سانتی متر- هستند که از آنها برای تزئین حوض ها، فواره ها و حاشیه های بناها استفاده می شده است.این نوع کاشی ها در اوائل سده گذشته گسترش یافته اند و مرکز اولیه آنها نیز اصفهان بوده است. این کاشی ها به صورت قطعه قطعه شده در مجموعه ها و خانه های شخصی و بازارهای عتیقه فروشی پیدا می شوند[8]. برای ما مکان بازبینی دو گروه از این کاشی ها که در محل تابستانی سفارت ایتالیا در فرمانیه در شمال تهران و در زیر کوه پایه های البرز واقع شده است فراهم آمد.
گروه نخست که به کار ما مربوط نیست شامل یک گروه شمایل و تصاویری از پادشاهان ایرانی از دوره هخامنشیان تا سلسله قاجار را در بر می گیرد. گروه دوم حدود سی نقاشی است که داخل قابهائی با موتیف های هندسی قرار گرفته که نشان دهنده بناهائی هستند که به نظر می آید هم از معماری ایرانی و هم از معماری غربی مایه گرفته اند. جز از دو و یا سه موضوع که میان آنها و ساختمان کامپپیدولیو[9] شباهت فراوانی وجود دارد ( شکل 47)، بقیه نقاشی ها ساختمانهائی را نشان می دهند که در کنار آب واقع شده و شناسائی آنها مشکل است. تکرار نقش بام ها و میله های بالای مناره ها ( شکل های 48 و 49 و 50 ) اجازه می دهد تصور شود این نقاشی ها از روی ساختمانهائی انجام شده که واقعا وجود داشته اند اما به احتمال قوی نه در اصفهان و حتی شاید نه در ایران. نقاشی های دارای شاخصه های شرقی در این مجموعه بسیار کم هستند ( شکل 51) در حالیکه تعداد ساختمانهای مذهبی مسیحی زیاد هستند ( شکل 52 و 53 و 54 )، اما تنها نکته مشترک بین کلیه این بنا ها وجود جریانهای آب است.
4) در باره تاریخ این بنا ها پیشتر صحبت شد. با توجه به سبک و استیل نفاشی ها آنها می باید نتیجه گرفت که کلیه آنها – به جز کاشی های برجسته- می توانند مربوط به یک دوره بسیار محدود تاریخی یعنی آغاز سده هجدهم تا نیمه اول سده نوزدهم باشند. تکنیک های استفاده شده متفاوت هستند و از نقاشی رنگ روغن در روی زمینه گچی گرفته تا نقاشی روی کاغذ و نقاشی های روغنی در روی شیشه ها را شامل می شود. کاشی های لعابدار هم از نظر تاریخی و هم از نظر تکنیک و نوع استفاده تصویر کردن خانه های در روی آب نسبت به نقاشی ها متاخر تر هستند : در حقیقت برخی از کاشی های هفت رنگ ( کاشی های تزئینی لعابدار به اندازه 20 در 20 سانتی متر) برای تزئین مسجد بزرگ بازار تهران مورد استفاده فرار گرفته اند. در روی مرکز این کاشی ها یک تزئین آرایشی خوشه ای از نوع کلاسیک و یک گل میخ و یک کلاه فرنگی یا بنای کوچکی در کنار آب وجود دارد. همین طور صفحات تزئینی که بخش بیرونی برخی از پنجره های کاخ گلستان (1830-1850) را تزئین کرده اند نیز با همین گونه کاشی ها تزئین شده اند. در حالیکه تکنیک این کار ها تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند اما استیل و سبک همه آنها یکسان است، یعنی سبکی که شاید بتوان آن را مردم پسند نامید، بسیار ساده و بدون دارا بودن وجهه ای اکسپرسیو، اما و در عین حال دارای نوعی قابلیت. این مناظر برای دید از فاصله دور کشیده شده اند و به همین جهت با قلم سریع کشیده شده اند با صحنه های عریض و پهن و اگر از نزدیک مشاهده شوند ملاحظه می شود جزئیاتی که از دور به چشم نمی آیند در آنها ترسیم نشده اند. عناصر معماری همواره به صورت تقریبی و بدون در نظر گرفتن کمترین احتمالات ساختاری و یا قوانین مناظر و مرایا تصویر شده اند. تصاویر انسانی اگر چه به شکل های بسیار کوچکی رسم شده اند اما تقریبا و همواره به خوبی نشان دهنده وجود گروه های انسانی زنده ای هستند. در میان این تصاویر دو ملا همراه یک مومن و یا زنی که صورتش با چرچرف[10] پوشیده شده دیده می شود.
در باره موضوع نقاشی ها پیشتر صحبت شده اما بد نیست یکبار دیگر برای نشان دادن گونه گون بودن و در ضمن محدودیت ها مجددا به آنها بپردازیم. ساختمان ها و کلاه فرنگی های مجرد و کیوسک ها در شکلهای مختلف در درجه اول می آیند: هشت ضلعی، چهار گوش و یا به شکل قلعه های بسیار کوچک و خیمه ها. در این میان می توان برخی از ساختمانهای غیر معمول را دید که تنها دو بخش از آنها دیده می شوند.
پس از ساختمانها پل ها ی یک یا دو طبقه می آیند. به نظر می رسد این پل ها با دیوار هائی ساخته شده اند و آب نهر یا رودخانه در زیر آنها در جریان است. پل ها نیز در شکلها و اندازه های مختلفی هستند . حتی در یک مورد خانه ای به شکل یک پل نشان داده شده که آب در زیر طاق اصلی آن در جریان است( شکل 17).
دو پلی که از دیگر پلها طویل تر هستند و در مناظر دیده می شوند یادآور پایه های پل خواجو هستند. هر دو این پل ها دارای چند ضلعی های وسیع در وسط هستند و یکی از آنها دارای یک حوضچه کوچکی است. حداقل یکی از این پل ها حالت استیلیزه شده پل چوبی که هنوز هم در اصفهان موجود است را نشان می دهد ( مقابله کنید شکلهای 45 و 46 را با شکل 57. در دورنمای هر دو نقاشی قله کوه صفه دیده می شود).
پل های دیگر دارای دو ساختمان چند طبقه قرینه در دو طرف پل هستند ( شکل 11) و یا در وسط آنها یک کلاه فرنگی کوچک مجرد وجود دارد (شکل 41) اما و در هر صورت موضوع اصلی در تمام این نفاشی ها آب است.
5) مدارک موجود و در دسترس مربوط به گسترش شهر بین سده های هفدهم و نوزدهم بسیار کم هستند. مناظر آغاز سده هفدهم غیر دقیق، تقریبی و حتی خیالی هستند و کوشش های جدی برای نشان دادن شبکه شهری و و مشخص کردن نشانه های لازم برای انجام یک بررسی سیستماتیک در مورد موضوعی که در این یادداشت ها دنبال می کنیم انجام نشده است. در میان نخستین کارها برای نشان دادن اصقهان می توان از منظره هوائی اصقهان که توسط کمپفر کشیده شده است نام برد (شکل 55).
در میان سیاحان غربی که از اصفهان دیدن کرده و علاوه بر توصیف شهر به طراحی و نقاشی نیز پرداخته اند به خصوص می توان به کار پاسکال کست اشاره کرد. وی به همراه اوژن فلاندن در سال 1840 از ایران بازدید کردند و ننیجه این سفر دو کار مهم آنان به نامهای آثار قدیم ایران و آثار جدید ایران[11] بوده که در سال 1867 منتشر شدند. در این کار دومی و متن مختصر آن مطالبی در باره موضوع مورد نظر ما وجود دارد و در وهله اول با حضور بسیار فعال رودخانه در زندگی شهر روبرو می شویم. کست رودخانه و کلیه مسیر جریان آن را به خصوص آن قسمتی که مربوط به شهر و زندگی شهری می شود را با دقت توضیح می دهد. برای مثال او یاد آوری می کند در زمان بارندگی های زیاد رود خانه زاینده رود ” به پهنای رودخانه سن در پاریس ” است و نیز اینکه آب رودخانه به خاطر تعداد نهر هائی که از آن جدا می شود نقصان پیدا می کند و اینکه ” در وسط تعدا د بسیاری از خیابانهای شهر و خارج آن مثل جلفا ردیف درختان سایه افکنی وجود دارد” و همزمان با این مطالب به خرابه ها و ویرانه های بناهائی که در شهر هستند نیز اشاره می کند. هر کسی که به سوی شهر می آمده ابتدا محسور مناظر بیرونی آن می شده ( که هنوز دارای دیواری با سیزده دروازه قلعه مانند بوده است) اما بعد از ورود به آن مایوس می شده چرا که مجبور بوده ” از میان محله های کاملا مخروبه ای عبور کند که چیزی جز خیابانهای خلوت و خانه های نیمه ویران نبوده است، مجموعه ای از توده های گل و خاکی که آثار در و پنجره هائی در کنار آنها وجود داشته است ” . اما وی توانسته دو بنای مهم که امروزه اثری از آنها وجود ندارد یعنی آینه خانه معروف در نزدیکی پل خواجو و بنای گمنام تر و جدید تری یعنی کلاه فرنگی سرپوشیده متعلق به سیف الدوله میرزا پسر فتحعلیشاه ( 1797-1834) را نیز ببیند( یاد آوری می کنم که در سال 1840 هستیم). او در چهار باغ نیز حدود بیست کلاه فرنگی متروکه را دیده و به همین ترتیب از مجموعه نیمه ویران فرح آباد و جویهای مرمری آن که متعلق به دوران شاه سلطان حسین (1697-1722) که می باید آن را یک شاهکار معماری آبی خواند نیز بازدید کرده است.

نقشه منتشر شده اصفهان توسط کست ( شکل 56) از یک دیدگاه کاملا رئالیستی خالی از اشتباه نبوده و تقریبی است ( مثلا نگاه کنید به موقعیت مسجد شیخ لطف الله نسبت به میدان و کاخ عالی قاپو) اما در عین حال برای تائید نظریات ما مفید و قابل قبول می باشد : در این نقشه تعداد قابل توجهی از نهر هائی که از میان شهر و حومه آن می گذرند دیده می شود، محله های مخروبه ای وجود دارند و تعداد زیادی از کلاه قرنگی های کوچک و بزرگی که در سال 1840 هنوز بقایای آنها باقی مانده بوده است نیز مشاهده می شود.
اگر به بخواهیم این مناظر را با جاهای دیگر ایران که بناهائی از این دست در آنجاها وجود دارد مقایسه کنیم کار ساده تر می شود. هر جا امکان داشته با بنای ساختمانهائی برای استراحت در کنار جریا ن آب سعی شده محیطی نشاط آور و فرحبخش ساخته شود.
تعداد زیادی از بنا های امروزی شیراز هنوز یاد آور ترکیب دلپذیر آب و ساختمان می باشند. برای مثال می توان به کلاه فرنگی هفت تنها – که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته و منسوب به دوره کریم خان زند و یا دوره انتقالی 1759-1779است – و یا سعدیه امروزی ( شکل 58) اشاره کرد.
در تبریز که بیشتر سیاحان قدیمی آن را با اصفهان سالهای طلائی مقایسه کرده اند موضوع بنای روی آب در شکلی بسیار بزرگ در مجموعه معروف به شاه گلی دیده می شود (شکل 59). اطلاعات محلی تاریخ ساختمان شاه گلی را سال 1785 می دانند اما با مقدار زیاد تقریبی این مجموعه می تواند در نیمه اول سده نوزدهم هم ساخته شده باشد. این یک کلاه فرنگی بزر گ چند ضلعی با نقشه ای نسبتا کامل و با دقت زیاد شبیه ساختمانهای دوران صفوی است که در روی یک مصطبه صاف شده و در مرکز یک حوضه آبی مصنوعی چهار گوش به مساحت 15000 متر مربع ساخته شده است. این حوضه به اندازه سه چهارم ارتفاع نسبت به زمین های طبیعی اطراف خود کنده شده و در دورتا دور آن درختان بزرگی وجود دارند و حتی به نظر می رسد، بنا بر سنت های سنتی حوض های ایرانی که سطح آب آنها کمی و به اندازه چند سانتی متر در زیر لبه سنگهای حاشیه قرار دارند معلق باشد .
در خود شهر تهران ساختمانهائی که در آب منعکس می شده اند همواره ساخته می شده است، به عنوان مثال می توان به کیوسک موجود در قلعه قاجار در طرح فلاندن و یا خود کاخ گلستان در شکل اولیه آن اشاره کرد.
می توان نتیجه گرفت بین سده های هجدهم و نوزدهم سازندگان ایرانی نسبت های حوضچه های سنتی آبها را گسترش می داده اند تا به دریاچه ها و برکه هائی تبدیل شوند و سپس از این گسترش ها با مهارت استفاده کرده و امکان حرکت جریان آب را فراهم می کرده اند، در حالیکه بر عکس ساختمان ها را با حفظ کاراکتر های اصلی ستون های چوبی نازک، و طاق ها را با سقف ها و بام های کمتر سنتی کوچکتر می کرده اند.
6) این نکته که موضوع مورد بحث ریشه های بسیار قدیمی تری دارد به اندازه کافی روشن است. ساختمان وبناهای دوره صفویه یعنی بین سالهای 1756 و 1694 مثال بارزی از این تمایل کاملا شرقی یعنی ساخت بناهائی در محاصره حوض ها، نهر ها، آبشار ها و فواره ها می باشند. حال نگاهی داریم به وضعیت تاریخی بناهای آن دوران که در نوشته های سیاخان غربی باقی مانده است. همانگونه که پیشتر گفته شد رودخانه زاینده رود در استان اصفهان به مانند خود شهر آب بسیار کافی را برای هر گونه استفاده ای تامین می کرده است. آدام اولشاگر[12] که بین سالهای 1635 تا 1639 در یک ماموریت تجاری برای دوک قدریکو هولشتاین گوتروپ[13] در اصفهان بوده می گوید در نزدیکی پل الله وردی خان ” پهنای رودخانه به اندازه پهنای رود خانه تایمز لندن است”. ( در حقیقت پلی که امروزه به سی و سه پل معروف است تقریبا 300 متر طول دارد). رودخانه پیش از ورود به شهر به دو شعبه تقسیم می شود که یکی از آنها از منطقه سرسبز هزار جریب می گذرد در حالیکه تعدادی کانال های زیر زمینی که آب را به چهار باغ و باغهای آن می رساندند از شعبه دیگر منشعب می شده است. اولئاریوس می گوید ” این رودخانه به تمام شهر آب می رساند، خانه ای نیست که جوئی به آب انبار های آن منتهی نشود اگر چه هر کدام چاهی دارند که آب آن نیز به خوبی آب رودخانه است”. همین نویسنده پیشتر اشاره دارد که ” تمام آب باغهای سلطنتی در یک برکه جمع می شدند که در مرکز آن فواره ای به ارتفاع 48 پا قرار داشت. در چهار گوشه این برکه چهار کلاه فرنگی بوده که داخل اتاقهای آن طلائی بودند و… توسط خیابانهائی که هزاران درخت ( چنار) در حاشیه قرار داشتند و یکی از زیبا ترین مناظر دنیا را به وجود آورده بودند با یک دیگر راه داشتند”
محل اقامت و سفارت آلمان که اولئاریوس عضو آن بود دارای نهر و چشمهای به پهنای 25 پا بوده که در کناره های آن درختان زیبائی وجود داشتند: ” همین نهر به زیر ساختمانی که محل اقامت سفرا بوده است می رفته است ” ( نگاه کنید به ص 4 و شکلهای 14 و 15 کتاب اولئاریوس).
نویسنده و جغرافی دان ایرانی امین احمد رازی در کتاب خود که توسط اوزلی نقل شده است مینویسد : ” اصفهان در کنار زنده رود ( و یا به نظر برخی دیگر زاینده رود ) واقع شده و از این رودخانه هزار و یک نهر منشعب شده که آب زیادی را به هشت بلوک می رساند” .
زاینده رود آب تعداد بی شماری بوزخانه ( یخچال) را تامین می کرده که یخ پاک و عالی را به خانه های ثروتمندان و فقرا می رسانده است. به همین ترتیب آب صدها انبار و پرورش ماهی که همراه چشمه ها و فواره ها در هر گوشه اصفهان قرار داشته و نیز آب مزارع اطراف را نیز با استفاده از آب حاصله از ذوب برقها را هم تامین می کرده است. آب فراوان در همه جا موجود بود، جان فریه در توصیف هشت بهشت می نویسد :” کشتی و قایق ها( کذا!) در دو نهری که به این جا وارد می شوند نشان دهنده یک نبرد دریائی بوده اند”. نهری که از باغهای شخصی سردار الله وردی خان ( یعنی همان فردی که حاکم شیراز بود و پل همنام خویش را با هزینه شخصی ساخت) می آمد ” آب دائم و فراوان تاکستان بزرگی که با اجازه شاه توسط مبشران کاتولیک کارملی های پا برهنه اداره می شد را تامین می کرد که این جوی بیش از چهار وجب [14] عرض داشت”. شاردن در میان سایر شگفتی های اصفهان، از وجود 273 حمام عمومی در کنار بناهائی که در آن زمان در طول رودخانه بنا شده بودند خبر داده است.
تاورنیه که در زمان شاه عباس دوم در اصفهان بوده از یک بنای شاهی که در کنار پل الله وردی خان قرار داشته نام می برد و به باغ هزار جریب که به شانزده پلکان سراشیب ( سراشیبی های کوه صفه) منتهی می شده و پر از آبشار ها و فواره هائی بوده و همچنین بناهای روی رودخانه اشاره می کند. اوزلی که بین سالهای 1810 تا 1812 در اصفهان بوده و در کاخ سلطنتی سعادت آباد از مجموعه هفت دست یعنی ساختمانی که پیشتر در اوائل سده هجدهم ل. برین نیز از آن بازدید کرده و آن را ” قفس ” نامیده، اقامت داشته است. بنای معروف به کلاه فرنگی یا نمکدان در همان نزدیکی و کنار رودخانه واقع شده بوده است ( شکل 60).
بنای از بین رفته آینه خانه که به آن اشاره شد در طرح منتشره از سوی کست در کنار زاینده رود و با منظره پل خواجو نشان داده شده و بالاخره همچنانکه کمپفر نشان داده (شکل 61) چند منظره کوچک دیگر هست که شکل آنها به مناظر ساختمانهای اشاره شده پیشین شبیه است: مثلا بنای معروف به اسد آباد نزدیک چهار باغ که به روشنی به داخل بیشه های کنار رودخانه قرار داشته است.
چنانکه در این تصویر دیده می شود به آسانی می توان تمام المنت هائی که در روی نقاشی های کوچک وجود داشته است را در این جا نیز دید: درختان بزرگ در پس زمینه، نهر های با طراوت و درخت دار؛ گلدسته ها؛ شبستانی در فضای باز که سقف آن بر ستونهائی استوار است؛ جانوران و مردانی با لباسهای بلند.
از توصیف چهار باغ و بازیهای آب آن توسط شاردن گذر می کنیم و از میدان شاه با نهر وسیع آن که تقریبا توسط کلیه سیاحان تشریح شده نیز می گذریم و به دو محل در طول راه کاشان که چند کیلومتر با اصفهان فاصله دارند و توسط پیترو دلا واله توصیف شده اند می رسیم. در نزدیکی روستای ده آباد که وی در آنجا نعدادی برکه های پر از ماهی دیده و نیز ساختمان شاهی تاج آباد بین نطنز و اصقهان که : ” از شکوه قدیمی آن تنها خیابان اصلی که از خانه آغاز می شود و تا ته باغ می رسد، باقی مانده است. این خیابان مانند تمام خیابان هائی که بعدا در باغ های شاهی دیدم دارای درختان سروی بوده که در کنار حاشیه های سنگی آن کاشته شده بودند و در وسط آن جوی آب روانی در جریان بود که در فاصله های گوناگون حوض های پر از ماهی که با سنگهائی تزئین شده بوده را شکل می داد و نشان دهنده کار هائی بوده که با آب انجام می شد. آب نه در سطحی صاف بلکه در یک سراشیبی ملایم و با صدائی گوش نواز در جریان بود…”
هشتی، نهر، سنگهای کار شده و برکه های ماهی که دلا واله آنها را در 28 زانویه 1618 دیده بود، اگر چه در وضعیت بد و تقریبا متروک شده هنوز وجود دارند ( شکل 62) و امکان باز سازی آنها و نقاشی های دیواری آن شبیه به نقاشی های عالی فاپو[15] (8) هستند وجود دارد. معروف است که پلهای اصفهان و عموما کلیه کناره های رودخانه به خصوص در دوران صفویه محل تفریح مردم اصفهان بوده است. اگر پل خواجو به طور کلی مفهوم یک پل- بنا را می داده و محل تفریح بشمار می رفته، پل الله وردی خان نیز از آن کمتر نبوده است. دو مدرک و سند غربی از این جا به عنوان محل برپائی جشن یگانه و جالبی یاد می کنند که شاید بی ارتباط با جشن های مسیحیان جلفا نبوده است. این جشن یعنی آب پاشان و یا آب ریزان که تقریبا مصادف با اواخر ماه ژوئن می شده را می توان به عنوان جشن شکوه و پیروزی آب تلقی کرد. در این موقعیت از شخص پادشاه گرفته تا آخرین درویش مملکت ، تمام اهالی اصفهان با لباس های کم و مختصری در روی پل و کناره های رودخانه جمع می شده و هر کسی بدون در نظر گرفتن مفام اجتماعی افراد پارچ های آب را روی دیگران می پاشیده و در این موقعیت تعداد کسانی که طی این جشن و شادی به رودخانه می افتادند نیز کم نبودند. کمی به سوی جنوب یعنی جائی که رودخانه به خیابان می پیوست دامنه کوه به صورت سراشیب و تراس دار بود بازی آب و آبشارها که قبلا از انها سخن گفتیم شرکت داشتند در این مراسم جشن و سرور.
7). در برایر و مقابل تصاویر مستند نشان داده شده از سرزمینی که واقعا آب فراوانی دارد و چه از نظر کاربردی و چه از نظر صحنه آرائی و زیبائی نوع زندگی ایرانی، با خوش فکری از آن استفاده شده بوده، وافعیت های بسیار زشت امروزی نیز وجود دارد.
این نشانه های یک گذشته با شکوه، سال به سال و متر به متر در حال از بین رفتن هستند. یک روز به بهانه مسائل بهداشتی و روز دیگر به بهانه پیشرفت های تجاری و یک روز به بهانه زیبائی، این نهر ها کور و پوشیده می شوند، کرانه های رودخانه تغییر می کنند و یا درختان آن از ریشه در می آیند. هنوز و بیست و سه سال پیش که همزمان با تصویر شماره 23 این یادداشت می باشد[16] در چند صد متری پل مارنون ؛ یعنی داخل محدوده شهری اصفهان، هنوز بقایای بنائی وجود داشت که شناسائی و تطبیق آن با نقش هائی که در روی نقاشی های دیوار ی وجود داشته، مشکلی وجود ندارد و حدود چهار سال پیش از این[17] در کرانه شمالی رودخانه و تقریبا در پشت پل الله وردی خان ایوان ورودی به یک بنا وجود داشت که امروزه دیگر هیچ کدام از آنها وجود ندارند.
برای تطبیق و شناسائی اصفهان امروزی با اصقهان قدیمی که تنها صد سال پیش برای سیاحان به صورت منظره هائی که در این یادداشت ها به آنها اشاره شد بوده، تنها باید تنها قوه تخیل را بکار انداخت.
این گونه تغییرات دائم منطبق با روحیه ایرانی، تکامل و گسترش شهر، به خصوص حساسیت پنجاه ساله اخیر، بی تفاوتی برخی از مسئولین امر در مقابل تجاوزات انجام شده در منطقه تاریخی و فرهنگی شهر، خشک شدن تدریخی رودخانه که هر کس به میل خود از آن استفاده می کند ( و بنای سدی جدید و عظیم که بدون تردید مقدار تولید آب آن را کمتر نیز خواهد کرد) کاملا چهره شهر را تغییر داده اند. با این وجود چیزهائی باقی مانده است: اگر جویبار های تنبل و مسیر های مارپیچ به خود آیند، اگر احساس شود که این جا و آنجا و از میان چنار های در هم پیچیده ای که هنوز در کناره آبها موجودند، برخی از آثاری که در آن جا بوده را می توان دید: پله های کوچکی برای رفتن کنار آب و شستشو، پل های کوچک و بزرگ، طافهای رومی و یا پلهای کوچک چوبی و شاید چند حانه که هنوز در کنار و یا داخل چند نهر باقی مانده است.
این یادداشت ها را با نشان دادن تصاویر چند نهر که هنوز در قلب شهر باقی مانده ( شکل های 64 و 65 و 66 و 67) خاتمه می دهیم و امیدواریم که این ها که یادگاران ساده آن نهر های با شکوه هستند حداقل باقی بمانند و سایه تهدید پوشاندن آنها برای تبدیلشان به جویهای فاضلاب و ساخت و ساز ها در داخل بستر رودخانه ( که جدیدا برخی از مسئولین درخواست کرده اند) برای همیشه در رودخانه ای که تنها چندین دهه پیش مایه غرور و افتخار شهر اصفهان بود ه و تقریبا قابل مقایسه با معروفترین آثار تاریخی آنجاست برای همیشه به پایان برسد [18].
کتابشناسی
D. Garcia de Silva y Figueroa, Comentarios, Tomo seguendo, ediz. Scociedad de Bibliofilos Espanoles, Toledo 1905
Viaggi di Pietro della Valle il pellegrino, descritti da lui medesimo in lettere familiari all’erudito suo Amico Mario Schipano, La Persia, parte prima, Roma 1658
( در مورد اخبار مربوط به تاج آباد و اصفهان به طور کلی)
Corrispondenza dei Carmelitani Scalzi, tra la Missione di Isfahan e la Casa Generalizia di Roma, mss.negli Archivi della Casa Generalizia.
( برای اخبار مربوط به تامین آب تاکستان گروه مبشران مسیحی)
Johan Ogilby, Asia, the first part being an accurate description of Persia and the several provinces thereof, London 1673
( برای اخبار مربوط به رودخانه)
Johan Fryer, A new Account of East India and Persia, London 1698
( برای اخبار مربوط به هشت بهشت)
Voyages de Monsieur le Chevalier Chardin, en Perse, et autres lieux d’Orient, Amesterdam 1711
(برای اخبار مربوط به میدان شاه و چهار باغ)
Adam Oelshaeger, Relation du voyage d’Adam Olearius, en Moscovite, Tartarie et Perse (Paris 1666), 1718
Pascal Coste, Monuments modernes de la Perse measures, dessines, et decrits. Paris 1867
Shazade Nadir Mirza, Tarikh va Joghrafia dale s Saltaneh Tabriz, Tabriz 1905
( اشاره شده توسط دونالد ویلبر برای اخبار شاه گلی تبریز)
H.R. d’Allemagne, Du Khorassan au Pays des Bakhtirais, Paris 1911
Comte de Sercey, Une Ambassade extraordinaire, La Perse en 1839-40, Paris 1928.
E.E. Beaudouin, Espahan sous les grands Chahs (XVII siecle), in “Urbanisme”, 10, 1933
D.N. Wilber, Persian Gardens & Garden Pavilions, Tokyo 1962
( اطلاعات کلی در باره بناها در تمام ایران)
[1] . اصفهان آبی به معنای شهر هائی که در کنار و یا داحل جریانهای آبی و دریاچه ای قرار گرفته اند مانند شهر ونیز.
[2] . خود نام زاینده رود و یا – بر اساس برخی از متون کهن تر- زٍرنده، نشان دهنده معنای نمادین شکوفائی و رونق است : ” رودخانه زاینده ” و یا بر طبق روایت دیگر ” رود زر” به خاطر کوشش بسیار زیاد شاه عباس برای کنترل تنظیم مسیر آن و تداوم جریان دائم آب در فصول مختلف معروف است.
[3] . ساختمان این امامزاده در عصر صفویه آغاز شد و تا حدود 60- 70 سال پیش مرتب تحت تغییر و تعمیر بوده و امروزه هم کارهائی که متاسفانه تحت کنترل متخصصان امر نیست داخل آن انجام می شود. تاریخ گذاری این بنا از روی سالهای منقور در روی سنگ قبر ها ( 1115 قمری و 1290 شمسی ) یعنی بین زمان پادشاهی شاه سلطان صفوی و زمان حکومت ظل السلطان پس ناصرالدین شاه صورت گرفته است.
[4] . وجود چادرهای نظامی با جزئیات ارزشمند خود در کرانه رودخانه نشان می دهند که این جا یک مجموعه سلطنتی است که از نظر تاریخی قابل پذیرش است. در حقیقت تصویر شماره 7 را می توان با تصاویر شماره 7 الف و 7 ب مقایسه کرد. این دو تصویر آخری از جلد چهارم کتاب Du Khorassan au pays des Backhtiaris نوشته H.Rene d, Allemagne (1911) چاپ پاریس بر گرفته شده اند و هر دو آینه خانه را که امروزه از بین رفته است را نشان می دهند. تنها دو پایه ستون سنگی این بنا امروزه در باغ چهل ستون نگاهداری می شود. این مجموعه معماری چنانکه معروف است در ساحل زاینده رود بین پل خواجو و پل کوچک جوبی ( امروزه چوبی) قرار داشته است. بنای برجی که در شکل 7 ب دیده می شود در نزدیکی این پل دومی باقی مانده است که همین را می توان در روی نقاشی شیشه ای شکل 46 نیز مشاهده کرد. عکسهای منتشر شده توسط د آلمانیه در حدود سال 1890 گرفته شده اند. این عکسها به بهترین وجهی همان تصاویر موجود در نقاشی کوچک امامزاده احمد را نشان می دهند. ارزش دارد یاد آوری شود که از مراسم سلطنتی نیز برای موضوع های تزئینی ساختمان خوراسگان؛ اگر چه به صورت بسیار ابتدائی استقاده می شده است ؛ برای مثال بالون هوا شده در میدان شاه اصفهان. این نکته که در اخبار مردم آن روزگار نیز تائید شده است ؛ اصطلاح ante quem non را به مجموعه نقاشی های همان خانه منطبق می کند که بنابراین نمی تواند پیش از سالهای 1783-1785 ساخته شده باشد.
[5] . نگاه کنید به شکلهای شماره 25 و 26 که در روی دیواره غربی امامزاده نقاشی شده اند. میدانی با یک ساختمان بسیار بزرگ ؛ شاید یک مسجد نمایش داده شده است. در این جا مناره های دیده می شود که یکی از آنها به خصوص بسیار تزئین شده است. در مقابل بنا ساختار عجیبی ظاهر می شود؛ شییی که به نظر می رسد یک شمعدان مفرغی باشد. این تصویر به مطالعه عمیقی برای شناسائی آن ساختار و شیی چیست. نیاز دارد
[6] . یعنی سال 1972 و زمان نوشتن مفاله حاضر و تقریبا 35 سال پیش
[7] . در قاصله زمانی بین نوشتن و انتشار این یادداشت ها؛ آثار مزبور خراب شده و از بین رفته اند. عکسهائی که در این جا چاپ شده به علاوه تعداد دیگری عکس رنگی که به صورت انقاقی از این مناره ها موجود است امروزه تنها مدارک موجود از این آثار می باشند. این نکته در مورد برجی که در تصویر 7 ب نیز آمده صادق است.
[8] . یک مجموعه بسیار زیبا از این کاشی های برجسته سده گذشته در سالن سفال اسلامی موزه ویکتوریا و آلبرت لندن قرار دارد.
[9] . Campidoglio. محل شهرداری شهر رم
[10] . تکنیک استفاده شده و موضوعات انتحاب شده با آنچه که در روی برخی از فطعات نقاشی در روی گچ نیز وجود داشته اند که بخاری های کلاه فرنگی هشت یهشت را تزئین کرده اند نیز دیده می شوند. این بخاری ها را بعدا خراب کرده و از آنها برای پر کردن پی ها و چاله های موجود در همین ساختمان استفاده کرده اند. این قطعات کوچک نقاشی که روی لایه های گچی صاف کشیده شده اند نشان دهنده ساختمانها و بناهای کنار جریان آب هستند اگر چه داخل تزئینات پیچیده گل و برگ قرار گرفته اند. امکان تاریخ گذاری دقیق آنها موجود نیست اما در هر صورت می توان آنها را به دوران قاجار نسبت داد.
[11] . Monuments anciens de la Perse. Monuments moderns de la Perse, mesures, dessines et decrits
[12] . Adam Olshager
[13] . Duca Federico Holstein- Gottorp
[14] . Spanna. اصطلاح ایتالیائی که از واژه آلمانی Spanne به معنای کف پا آمده است. در ایتالیائی معادل وجب می باشد.
[15] . موضوع و نقش آبهائی که به صورت آبشار در روی سنگهای تزئینی و شیبدار جریان دارند اخیرا در برخی از آثار دیگر اصفهان نیز دیده شده است. در هشت بهشت موفق شدیم آنچه را که پیشتر سیاحان اروپائی نوشنه بودند را مقایسه و مقابله کنیم. در عوض در چهل ستون یک سیسنم دوبله نهر ها و سرسره های سنگی پیدا شده که بسیار جدید و نو است و پیشتر ها به آن اشاره ای نشده است. این سیستم دور ساختمان می گشته و آب مورد نیاز خود را از دو حوضچه ای که در کنار محور بزرگ و اصلی ساختمان قرار داشت تامین می کرده است
[16] . 54 سال پیش از زمان انتشار این ترجمه
[17] . یعنی 35 سال پیش
[18] . تصاویر شماره 1 تا 54 و 57 و 62 و 64 تا 67 از نویسنده. این تصاویر به استثنای شماره های 37 تا 46 در بایگانی عکس موزه ملی هنرهای شرقی رم محفوظ میباشند.